خاقانی (غزلیات)/زخم زمانه را در مرهم پدید نیست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۱۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (زخم زمانه را در مرهم پدید نیست)
از خاقانی
'


زخم زمانه را در مرهم پدید نیست دارو بر آستانه‌ی عالم پدید نیست در زیر آبنوس شب و روز هیچ دل شمشادوار تازه و خرم پدید نیست هرک اندرون پنجره‌ی آسمان نشست از پنجه‌ی زمانه مسلم پدید نیست ای دل به غم نشین که سلامت نهفته ماند وی جم به ماتم آی که خاتم پدید نیست دردا که چنگ عمر شد زا ساز و بدتر آنک سرنای گم به بوده‌ی ماتم پدید نیست خاقانیا دمی که وبال حیات توست در سینه کن به گور که همدم پدید نیست