خاقانی (غزلیات)/ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
' | خاقانی (غزلیات) (ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب) از خاقانی |
' |
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری چند جامی بکش از بادهی گلفام بخسب در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار در جهان بیخبر از کف وز اسلام بخسب نغمهی من بشنو باده بکش مست بشو شب ماه است به جانان به لب بام بخسب