خاقانی (غزلیات)/به زبان چرب جانا بنواز جان ما را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (به زبان چرب جانا بنواز جان ما را) از خاقانی |
' |
به زبان چرب جانا بنواز جان ما را | به سلام خشک خوش کن دل ناتوان ما را | |
ز میان برآر دستی مگر از میانجی تو | به کران برد زمانه غم بیکران ما را | |
به دو چشم آهوی تو که به دولت تو گردون | همه عبده نویسد سگ پاسبان ما را | |
ز پی عماری تو چه روان کنیم مرکب | چو رکیب تو روان شد چه محل روان ما را | |
به سرا و مجلس خود مطلب نشانی ما | چو تو بر نشان کاری چه کنی نشان ما را | |
گلهی فراق گفتم که نه نیک رفت با | به کرشمه مهر برنه پس از این زبان ما را | |
به تو درگریخت خاقانی و جان فشاند بر تو | اگرش مزید خواهی بپذیر جچان ما را |