خاقانی (غزلیات)/به دو میگون لب و پسته دهنت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (به دو میگون لب و پسته دهنت) از خاقانی |
' |
به دو میگون لب و پسته دهنت | به سه بوس خوش و فندق شکنت | |
به زره پوش قد تیر وشت | به کمانکش مژهی تیغ زنت | |
به حریر تن و دیبای رخت | به ترنج بر و سیب ذقنت | |
به دو نرگس، به دو سنبل، به دو گل | بر سر سرو صنوبر فکنت | |
به می عبهر آن سرخ گلت | به خوی عنبر آن یاسمنت | |
به گهرهای تر از لعل لبت | به حلیهای زر از سیم تنت | |
به فروغ رخ زهره صفتت | به فریب دل هاروت فنت | |
به نگین لب و طوق غببت | این ز برگ گل و آن، از سمنت | |
به دو مخمور عروس حبشیت | خفته در حجلهی جزع یمنت | |
به بناگوش تو و حلقهی گوش | به دو زنجیر شکن بر شکنت | |
به سرشک تر و خون جگرم | بسته بیرون و درون دهنت | |
به شرار دل و دود نفسم | مانده بر عارض جعد کشنت | |
به نیاز دل من در طلبت | بگداز تن من در حزنت | |
به دو تا موی که تعویذ من است | یادگار از سر مشکین رسنت | |
به نشانی که میان من و توست | نوش مرغان و نوای سخنت | |
که مرا تا دل و جان است بجای | جای باشد به دل و جان منت | |
دوستتر دارمت از هر دو جهان | دوستتر دارم از خویشتنت | |
تو بمان دیر که خاقانی را | دل نمانده است ز دیر آمدنت |