حافظ (غزلیات)/یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۲۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (یا رب سببی ساز که یارم به سلامت) از حافظ |
' |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و برهاندم از بند ملامت خاک ره آن یار سفرکرده بیارید تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت فریاد که از شش جهتم راه ببستند آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت امروز که در دست توام مرحمتی کن فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت؟ ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت درویش! مکن ناله ز شمشیر اَحِبّا کاین طایفه از کشته ستانند غرامت! در خرقه زن آتش، که خمِ ابرویِ ساقی بر میشکند گوشهی محرابِ امامت حاشا که من از جور و جفای تو بنالم! بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت