حافظ (غزلیات)/من و انکار شراب این چه حکایت باشد
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۲۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (من و انکار شراب این چه حکایت باشد) از حافظ |
' |
من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد تا به غایت ره میخانه نمیدانستم ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است عشق کاریست که موقوف هدایت باشد من که شبها ره تقوا زدهام با دف و چنگ این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد دوش از این غصه نخفتم که رفیقی میگفت حافظ ار مست بود جای شکایت باشد