حافظ (غزلیات)/رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۱۷ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی)
از حافظ
'


رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی
می‌گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم می‌کردم اندر آن گل و بلبل تاملی
گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق آن را تفضلی نه و این را تبدلی
چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی
بس گل شکفته می‌شود این باغ را ولی کس بی بلای خار نچیده‌ست از او گلی
حافظ مدار امید فرج از مدار چرخ دارد هزار عیب و ندارد تفضلی