حافظ (غزلیات)/دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۴۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (ویرایش Mehranshargh (بحث) به آخرین تغییری که Bellavista1957 انجام داده بود واگردانده شد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت)
از حافظ
'


دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت با این همه هر آن که نه خواری کشید از او هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت ساقی بیار باده و با محتسب بگو انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت هر راهرو که ره به حریم درش نبرد مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت