حافظ (غزلیات)/دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی) از حافظ |
' |
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی | کز عکس روی او شب هجران سر آمدی | |
تعبیر رفت یار سفرکرده میرسد | ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی | |
ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من | کز در مدام با قدح و ساغر آمدی | |
خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش | تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی | |
فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست | آب خضر نصیبه اسکندر آمدی | |
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا | هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی | |
کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم | مظلومی ار شبی به در داور آمدی | |
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق | دریادلی بجوی دلیری سرآمدی | |
آن کو تو را به سنگ دلی کرد رهنمون | ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی | |
گر دیگری به شیوه حافظ زدی رقم | مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی |