حافظ (غزلیات)/خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۹ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم)
از حافظ
'


خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم
زاد راه حرم وصل نداریم مگر به گدایی ز در میکده زادی طلبیم
اشک آلوده ما گر چه روان است ولی به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
عشوه‌ای از لب شیرین تو دل خواست به جان به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبیم
تا بود نسخه عطری دل سودازده را از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم
بر در مدرسه تا چند نشینی حافظ خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم