حافظ (غزلیات)/خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۳۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (خوش کرد یاوری فلکت روز داوری) از حافظ |
' |
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی تا یک دم از دلم غم دنیا به دربری در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست آن به کز این گریوه سبکبار بگذری سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج درویش و امن خاطر و کنج قلندری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری نیل مراد بر حسب فکر و همت است از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری