حافظ (غزلیات)/ای که مهجوری عشاق روا میداری
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۲۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (ای که مهجوری عشاق روا میداری) از حافظ |
' |
ای که مهجوری عشاق روا میداری عاشقان را ز بر خویش جدا میداری تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب به امیدی که در این ره به خدا میداری دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن به از این دار نگاهش که مرا میداری ساغر ما که حریفان دگر مینوشند ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که مینالی و فریاد چرا میداری حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند سعی نابرده چه امید عطا میداری