حافظ (غزلیات)/ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۱۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای)
از حافظ
'


ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای