تفاوت میان نسخه‌های «جامی (اورنگ یکم سلسلةالذهب)/قطره چون آب شد به تابستان»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|قطره چون آب شد به تابستان|گشت آن آب سوی بحر روان}}
 
{{ب|قطره چون آب شد به تابستان|گشت آن آب سوی بحر روان}}
 
{{ب|وز روانی خود به بحر رسید|خویشتن را ورای بحر ندید}}
 
{{ب|وز روانی خود به بحر رسید|خویشتن را ورای بحر ندید}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۹

' جامی (اورنگ یکم سلسلةالذهب) (قطره چون آب شد به تابستان)
از جامی
'


قطره چون آب شد به تابستان گشت آن آب سوی بحر روان
وز روانی خود به بحر رسید خویشتن را ورای بحر ندید
هستی خویش را در او گم ساخت هیچ چیزی به غیر آن نشناخت
گاه او را عیان به صورت موج دید، هم در حضیض و هم در اوج
متراکم شد آن بخار و، از آن متکاون شد ابر در نیسان
متقاطر شد ابر و باران گشت رونق افزای باغ و بستان گشت
قطره‌ها چون به یکدگر پیوست سیل شد بر رونده راه ببست
سیل هم کف‌زنان، خروش‌کنان تافت یکسر به سوی بحر، عنان
چون به دریا رسید، کرد آرام شد درین دوره سیر بحر، تمام
قطره این را چو دید، نتوانست کردن انکار دیده و، دانست
کوست موج و بخار و سیل و سحاب اوست کف، اوست قطره، اوست حباب
هیچ جز بحر در جهان نشناخت عشق با هر چه باخت، با او باخت
از چب و راست چون گشاد نظر غیر دریا ندید چیز دگر
همچنین عارفان عشق آیین در جهان نیستند جز حق بین
دیده‌ی جمله مانده بر یک جاست لیکن اندر نظر تفاوتهاست