جامی (اورنگ یکم سلسلةالذهب)/زنگی‌ای روی چون در دوزخ

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۰ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' جامی (اورنگ یکم سلسلةالذهب) (زنگی‌ای روی چون در دوزخ)
از جامی
'


زنگی‌ای روی چون در دوزخ بینی‌ای همچو موری مطبخ
ننمودی به پیش رویش زشت لاف کافوری ار زدی انگشت
دو لبش طبع‌کوب و دل رنجان همچو بر روی هم دو بادنجان
دهنش در خیال فرزانه فرجه‌ای در کدوی پردانه
دید آیینه‌ای به ره، برداشت بر تماشای خویش دیده گماشت
هر چه از عیب خود معاینه دید همه را از صفات آینه دید
گفت: «اگر روی بودی‌ات چون من، صد کرامت فزودی‌ات چون من
خواری تو ز بدسرشتی توست! بر ره افگندنت ز زشتی توست!»
اگرش چشم تیزبین بودی گفت و گویش نه اینچنین بودی
عیب‌ها را همه ز خود دیدی طعن آیینه کم پسندیدی
مرد دانا به هر چه درنگرد عیب بگذارد و هنر نگرد