تلگراف رحیم خان به محمدعلی شاه درباره جنگ‌ها با آزادی‌خواهان در تبریز امرداد ۱۲۸۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۴۷ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تلگراف رحیم خان به محمدعلی شاه درباره جنگ‌ها با آزادی‌خواهان در تبریز امرداد ۱۲۸۷[۱]

بعرض خاکپای اقدس مقدس اعلی همایون‌شاهنشاهی‌ارواحناه‌ فداه
بیست‌ویکم شهر
سامخان و حسین‌پاشاخان را با یکصدوپنجاه‌نفر سوار از باغ صاحبدیوان بحفظ اسلامیه فرستاده بودم امیرخیز و یازده محله هجوم‌اور شده دعوا کرده بودند و آنچه شکستی بود باهالی امیرخیز و سایر محله‌ها داده بودند و خیلی زیاد از آنها بقتل رسانیده بودند.
یوم سه‌شنبه بیست‌ودوم خود غلام با یکهزار سوار و دویست سرباز باسلامیه آمده یازده محله همانطور که آمده بودند بازهجوم آوردند جنگ مغلوبه شد از اقبال بیزوال غلام آنچه که غلبه و شکستی بود بآنها دادم و چندنفر از آنها بقتل رسید. از سوار غلام حسین‌پاشاخان سرهنگ بیرامقلی‌سلطان که صاحب‌منصب کافی و کارآمد بودند تصدق خاکپای مبارک رسانیده‌ام و پریروز چهارشنبه بیست‌ و سیم باز خیابانها و امیرخیز و سایر محله‌ها با کمال استعداد دولتی که از پارسال ضبط کرده‌اند آمده که خانه‌ی شاهزاده‌مقتدرالدوله را داغون نمایند سوار از هر طرف رفته تا غروب دعوای سخت شده بحمدالله از آنجا هم شکست عظیم یافته و چند نفر آدم آنها مقتول شد و یکنفر هم از سوار تصدق خاکپای مبارک شد دیروز پنجشنبه حسن‌آقاتاجرباشی آمده بود که خیابانها می‌خواهند تسلیم باشند از دیروز رفته تا حال مراجعت نکرده و دیروز هم مختصر دعوا شد غلام نگذاشتم امروز جمعه هم منتظر آمدن تاجرباشی هستم و از یکطرف سوار که پنج‌روز است بمراغه فرستاده‌ام منتظرم که قورخانه توپ را برساند بیشتر از این نبودن فشنگ و جیره‌ی سوار است قسم بنمک بامحک الان معطل فشنگ هستم فشنگ و جیره جسارت عرض می‌نمایم مرحمت نمی‌فرمایند خود غلام آنقدر می‌توانست که از خود صدهزار دانه فشنگ گرفته سوار دادم همه در این دعواها تلف کردند استدعا از خاکپای‌مبارک اینست عاجلا فشنگ و پول مرحمت فرمایند که زیاده از این اسباب معطلی نباشد و تلگرافاً امر مقرر فرمایند امیرمعزز هزار سوار اردبیل و فوج اردبیل که بغلام مرحمت شده عاجلا حرکت بدهد هفتصدسوار و فوج پنجم ایلات در باغ صاحبدیوان اردوست اردوی اهر امروز بآنها ملحق شود صحت راپورتها همینطور بود و جسارت شد.
غلام‌جان‌نثار رحیم‌چلبیانلو مهر یارحیم.

در حاشیه دوباره می‌نویسد:

جسارت دیگر اهالی محله‌ها هر روز با توپ دعوا می‌نمایند چنانچه چند توپ بخانه‌ی شاهزاده‌ مقتدرالدوله انداخته‌اند دعوای آنها دعوای دولتی است.
مهر یارحیم.


منبع

  1. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، چاپ سیزدهم، بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ص. ۷۵۹ - ۷۵۷