تفاوت میان نسخه‌های «ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
 
خط ۱: خط ۱:
  
  
ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱ - ساعت شش و پانزده دقیقه بامداد سرلشکر سعید
+
ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱ - ساعت شش و پانزده دقیقه بامداد سرلشکر سعید طاهری که رهسپار محل کار خویش بود با گلوله های دو تن از مجاهدین خلق جان باخت. محمد مفیدی و محمد باقر عباسی که جامه کارگران رنگ کار را بر تن داشتند سوار بر موتورسیکلت به بهانه پرسیدن آدرس به سرلشکر سعید طاهری نزدیک شدند و هنگامی که سرلشکر به آنها آدرس می داد، سرلشکر طاهری را به گلوله بستند و اسلحه کمری وی را دزدیدند و متواری شدند. رضا رضایی تروریست مجاهد خلق برنامه ریزی و سازمان دهند ترور سرلشکر طاهری بود. اسلحه کمری سرلشکر سعید طاهری به شماره 101263 - از خانه رضا رضایی در روز 26 خرداد ماه 1352 به دست ماموران پلیس افتاد. رضا رضایی برنامه ریز قتل مستشار آمریکایی کلنل هاوکینز نیز بود.
  
 
* محمد مفیدی، زاده تهران، دانشجوی سال سوم مدرسه عالی ترجمه که از سال ۱۳۴۹ ترک تحصیل کرده بود.
 
* محمد مفیدی، زاده تهران، دانشجوی سال سوم مدرسه عالی ترجمه که از سال ۱۳۴۹ ترک تحصیل کرده بود.
 
* محمد بافر عباسی، بیکار
 
* محمد بافر عباسی، بیکار
  
محمد مفیدی می‌گوید:  یک سال و نیم پیش بود که با « علیرضا سپاسی » آشنا شدم. علیرضا سپاسی با برادرم مصطفی مفیدی در زندان بود. با یکدیگر در مسجد هدایت قرارگذاشتیم، در دیدارهای دیگر روشن شد که دیدگاه هایمان به یکدیگر نزدیک است و گفتگوها درباره مبارزه در ایران می‌گذشت. پس از زمانی، علیرضا کتاب‌ها و نوشتارهایی به من داد و از من خواست که وارد دار و دسته او و دوستانش بشوم. بدین ترتیب به گروه علیرضا سپاسی یا مجاهدین خلق پیوستم. وی پیوسته در شکار هموندان نوین برای سازمان مجاهدین بود. سازمان مجاهدین به آگاهی ما رساند که برای ما برنامه‌های گوناگون سامان خواهد داد. در بهمن ماه ۱۳۵۰ به هموندی سازمان مجاهدین درآمدیم.  کسی به نام بهرام رابط میان ما و سازمان مجاهدین بود. ما پنج تن بودیم و قرار شد که مهدی افتخاری با سرپرستی من و دیگران با سرپرستی علیرضا سپاسی آموزش ببینند. ما خانه‌ای در چهارراه سیروس  و محمد باقر عباسی و علیرضا سپاسی خانه‌ای در جاده مسگرآباد خیابان امیرسلیمانی اجاره کردند. ما جزوه‌های مائوییستی و کمونیستی را می‌خواندیم و گاهی در خانه هموندان و یا در بیابان‌های مسگرآباد و سلیمانیه گرد می‌آمدیم و تمرین‌های چریکی و ساختن بمب می‌کردیم. پس از چند گاهی، جزوه‌های ساختن کوکتل مولوتف و بمب‌های آتش زا و انفجاری به ما داده شد. در این درازا چندین انفجار در گوشه و کنار انجام دادیم و تلاش‌های ما خرابکاری به هنگام برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصدمین بنیانگزاری شاهنشاهی ، انفجار خودروهای پلیس و ارتشی، انفجار پاسگاه‌های پلیس، انفجار خودروی مستشار امریکایی « ژنرال پرایس » ، انفجار فروشگاه‌های تعاونی کارکنان نیروهای مسلح شاهنشاهی، انفجار فروشگاه فردوسی، انفجار فروشگاه کوروش، ربودن هواپیمای ۶ زندانی ایرانی از دوبی به بغداد، فرستادن دیگر مجاهدین به فلسطین برای آموزش دوره‌های چریکی در اردوگاه‌های سازمان الفتح بود.  
+
محمد مفیدی می‌گوید:  یک سال و نیم پیش بود که با « علیرضا سپاسی » آشنا شدم. علیرضا سپاسی با برادرم مصطفی مفیدی در زندان بود. با یکدیگر در مسجد هدایت قرارگذاشتیم، در دیدارهای دیگر روشن شد که دیدگاه هایمان به یکدیگر نزدیک است و گفتگوها درباره مبارزه در ایران می‌گذشت. پس از زمانی، علیرضا کتاب‌ها و نوشتارهایی به من داد و از من خواست که وارد دار و دسته او و دوستانش بشوم. بدین ترتیب به گروه علیرضا سپاسی یا مجاهدین خلق پیوستم. وی پیوسته در شکار هموندان نوین برای سازمان مجاهدین بود. سازمان مجاهدین به آگاهی ما رساند که برای ما برنامه‌های گوناگون سامان خواهد داد. در بهمن ماه ۱۳۵۰ به هموندی سازمان مجاهدین درآمدیم.  کسی به نام بهرام رابط میان ما و سازمان مجاهدین بود. ما پنج تن بودیم و قرار شد که مهدی افتخاری با سرپرستی من و دیگران با سرپرستی علیرضا سپاسی آموزش ببینند. ما خانه‌ای در چهارراه سیروس  و محمد باقر عباسی و علیرضا سپاسی خانه‌ای در جاده مسگرآباد خیابان امیرسلیمانی اجاره کردند. ما جزوه‌های مائوییستی و کمونیستی را می‌خواندیم و گاهی در خانه هموندان و یا در بیابان‌های مسگرآباد و سلیمانیه گرد می‌آمدیم و تمرین‌های چریکی و ساختن بمب می‌کردیم. پس از چندی، جزوه‌های ساختن کوکتل مولوتف و بمب‌های آتش زا و انفجاری به ما داده شد. در این درازا چندین انفجار در گوشه و کنار انجام دادیم و تلاش‌های ما خرابکاری به هنگام برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصدمین بنیانگزاری شاهنشاهی ، انفجار خودروهای پلیس و ارتشی، انفجار پاسگاه‌های پلیس، انفجار خودروی مستشار امریکایی « ژنرال پرایس » ، انفجار فروشگاه‌های تعاونی کارکنان نیروهای مسلح شاهنشاهی، انفجار فروشگاه فردوسی، انفجار فروشگاه کوروش، ربودن هواپیمای ۶ زندانی ایرانی از دوبی به بغداد، فرستادن دیگر مجاهدین به فلسطین برای آموزش دوره‌های چریکی در اردوگاه‌های سازمان الفتح بود.  
  
 
محمد مفیدی خود دو بمب ساخته بود که یکی را در انجمن فرهنگی ایران و امریکا در خیابان وزرا و دیگری را انجمن فرهنگی ایران و انگلیس پنهان می‌کند که هر دو پُکیدند و ویرانی بسیاری ببار آوردند.
 
محمد مفیدی خود دو بمب ساخته بود که یکی را در انجمن فرهنگی ایران و امریکا در خیابان وزرا و دیگری را انجمن فرهنگی ایران و انگلیس پنهان می‌کند که هر دو پُکیدند و ویرانی بسیاری ببار آوردند.

نسخهٔ ‏۷ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۴


ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱ - ساعت شش و پانزده دقیقه بامداد سرلشکر سعید طاهری که رهسپار محل کار خویش بود با گلوله های دو تن از مجاهدین خلق جان باخت. محمد مفیدی و محمد باقر عباسی که جامه کارگران رنگ کار را بر تن داشتند سوار بر موتورسیکلت به بهانه پرسیدن آدرس به سرلشکر سعید طاهری نزدیک شدند و هنگامی که سرلشکر به آنها آدرس می داد، سرلشکر طاهری را به گلوله بستند و اسلحه کمری وی را دزدیدند و متواری شدند. رضا رضایی تروریست مجاهد خلق برنامه ریزی و سازمان دهند ترور سرلشکر طاهری بود. اسلحه کمری سرلشکر سعید طاهری به شماره 101263 - از خانه رضا رضایی در روز 26 خرداد ماه 1352 به دست ماموران پلیس افتاد. رضا رضایی برنامه ریز قتل مستشار آمریکایی کلنل هاوکینز نیز بود.

  • محمد مفیدی، زاده تهران، دانشجوی سال سوم مدرسه عالی ترجمه که از سال ۱۳۴۹ ترک تحصیل کرده بود.
  • محمد بافر عباسی، بیکار

محمد مفیدی می‌گوید: یک سال و نیم پیش بود که با « علیرضا سپاسی » آشنا شدم. علیرضا سپاسی با برادرم مصطفی مفیدی در زندان بود. با یکدیگر در مسجد هدایت قرارگذاشتیم، در دیدارهای دیگر روشن شد که دیدگاه هایمان به یکدیگر نزدیک است و گفتگوها درباره مبارزه در ایران می‌گذشت. پس از زمانی، علیرضا کتاب‌ها و نوشتارهایی به من داد و از من خواست که وارد دار و دسته او و دوستانش بشوم. بدین ترتیب به گروه علیرضا سپاسی یا مجاهدین خلق پیوستم. وی پیوسته در شکار هموندان نوین برای سازمان مجاهدین بود. سازمان مجاهدین به آگاهی ما رساند که برای ما برنامه‌های گوناگون سامان خواهد داد. در بهمن ماه ۱۳۵۰ به هموندی سازمان مجاهدین درآمدیم. کسی به نام بهرام رابط میان ما و سازمان مجاهدین بود. ما پنج تن بودیم و قرار شد که مهدی افتخاری با سرپرستی من و دیگران با سرپرستی علیرضا سپاسی آموزش ببینند. ما خانه‌ای در چهارراه سیروس و محمد باقر عباسی و علیرضا سپاسی خانه‌ای در جاده مسگرآباد خیابان امیرسلیمانی اجاره کردند. ما جزوه‌های مائوییستی و کمونیستی را می‌خواندیم و گاهی در خانه هموندان و یا در بیابان‌های مسگرآباد و سلیمانیه گرد می‌آمدیم و تمرین‌های چریکی و ساختن بمب می‌کردیم. پس از چندی، جزوه‌های ساختن کوکتل مولوتف و بمب‌های آتش زا و انفجاری به ما داده شد. در این درازا چندین انفجار در گوشه و کنار انجام دادیم و تلاش‌های ما خرابکاری به هنگام برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصدمین بنیانگزاری شاهنشاهی ، انفجار خودروهای پلیس و ارتشی، انفجار پاسگاه‌های پلیس، انفجار خودروی مستشار امریکایی « ژنرال پرایس » ، انفجار فروشگاه‌های تعاونی کارکنان نیروهای مسلح شاهنشاهی، انفجار فروشگاه فردوسی، انفجار فروشگاه کوروش، ربودن هواپیمای ۶ زندانی ایرانی از دوبی به بغداد، فرستادن دیگر مجاهدین به فلسطین برای آموزش دوره‌های چریکی در اردوگاه‌های سازمان الفتح بود.

محمد مفیدی خود دو بمب ساخته بود که یکی را در انجمن فرهنگی ایران و امریکا در خیابان وزرا و دیگری را انجمن فرهنگی ایران و انگلیس پنهان می‌کند که هر دو پُکیدند و ویرانی بسیاری ببار آوردند.