بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در باریابی هموندان کمیته مرکزی و روسای کمیته استانهای حزب ملیون ۱ آبان ماه ۱۳۳۹
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۹ |
۱ آبان ۱۳۳۹
بیانات شاهنشاه در شرفیابی اعضای کمیته مرکزی و رؤسای کمیته استانهای حزب ملیون
همانطوری که بارها تذکر دادهام، رژیم دموکراسی و حکومت مردم بر مردم بدون حزب معنی و مفهومی نمیتواند داشتهباشد.
ما فعلاً دارای بسیاری از وسایل و شرایط هستیم و در تهیه و تکمیل سایر وسایل ضروری نیز اقدام میکنیم. ملت ایران از بیسوادی خارج شده و به صورت ملتی درآمدهاست که دارای قوانین مترقی و سازمانهای لازم اجتماعی است.
اینها تمام عواملی است که دموکراسی و حکومت ملی را ترویج و تشویق میکند.
اگر تا چند سال پیش (منظورم قبل از آمدن پدرم است) تعداد بیسوادان در کشور ما رقم خجالتآوری را نشان میداد، امروز در نتیجه کوششهای لازم به پایهای رسیدهایم که بیش از یکمیلیونونیم نفر از جوانان ما در مدارس تحصیل میکنند، و صدها هزار نفر در کلاسهای اکابر با جهل و بیسوادی مبارزه دارند و این رقم روزبهروز زیادتر میشود. تا چند وقت دیگر اکثریت مردم از لحاظ سواد و معلومات قادر خواهندبود که به خوبی منافع فردی و اجتماعی خود را تشخیص دهند و این مفهوم واقعی دموکراسی است.
اصلاحات و تحولات ارضی که به وسیله قوانین صورت گرفته، موجب شده که کشاورزی که زحمت میکشد خود مالک زمین باشد (مگر در جاهایی که باید کشاورزی مکانیزه و به صورت واحد بزرگ انجام گیرد). تهیه قوانین کارگری، قوانین بیمههای اجتماعی، سازمانهای تعاونی و سایر اقداماتی که صورت گرفته، زندگی بهتری را برای مردم تأمین میکند.
وقتی اجتماعی میتواند پیشرفت کند که وسیلهای برای اظهار عقیده نیز داشتهباشد. در ممالک دموکراسی این وسیله را از طریق تشکیلات حزبی فراهم کردهاند.
در دنیا هر وقت حزبی تشکیل شد، یک یا چند نفر نشستند فکر کردند و عقایدی را ابراز داشتند و راهحلهایی را عرضه کردند و در نتیجه حزب تشکیل شد و معتقدین و مؤمنینی به آنها پیوستند.
پس حزب از اینجا شروع میشود که:
۱ – مرام و عقیدهای را عدهای میپذیرند.
۲ – تشکیلات صحیحی به ترویج و نشر آن مرام میپردازند.
تجربه ممالک دموکراسی نشان داده که در هر اجتماع مترقی به خودی خود اختلافات طبقاتی به طور محسوس و آشکاری از میان رفته و عدالت اجتماعی تأمین شدهاست. وقتی وضع کارگر و کشاورز روشن شود، دیگر جای اختلاف مرامی زیاد باقی نمیماند و موضوعی که باقی میماند جزئیات سلیقه در اجرای کار است. البته نمیتوان انکار کرد همانطوری که در ممالک مترقی نیز مشهود است بین طبقات نوعی اختلاف به میزان ناچیزی به چشم میخورد. احزاب باید به اندازهای با مردم تماس داشتهباشند و در آنها نفوذ بکنند که مردم از همان اختلاف سلیقه کوچکی که در مرامنامه آنها هست، تمایل خود را به پیوستگی به یکی یا به دیگری اعلام دارند.
پس حزب باید در درجه اول به عقاید و افکار خود مؤمن باشد و در درجه دوم تشکیلات صحیح و قوی داشتهباشد و بالاخره توجه و علاقه مردم را نسبت به خود جلب کند.
ما در ایران سابقه حزبی زیاد نداریم. در ابتدای مشروطیت احزابی بودند که اگر تعداد نفراتشان زیاد نبود، ولی آن طوری که شنیدهام از حیث کیفیت خوب بودهاند. متأسفانه این احزاب در نتیجه عواملی از قبیل ضعف حکومت مرکزی و نفوذهای خارجی و سایر عوامل از بین رفتند. پس از قضایای شهریور تشکیلات رنگارنگ احزاب را دیدیم که یکی از آنها زیر نظر و راهنمایی و هدایت و پول خارجی یا با دزدی از بانکهای داخلی اداره میشد و در کنار آن البته احزاب ملی هم بودند که هیچ کدام سرانجامی نیافتند.
حالا وضع به صورتی درآمده که امکان فعالیت حزبی به ترتیبی که موافق با افکار ایرانی و در جهت منافع و مصالح ملت ایران باشد، موجود است و باید از این فرصت استفاده کرد و با کمال علاقه دنبال آن بود.
البته از این تشویقی که ما از حزب میکنیم، شاید بعضی سیاستها بخواهند استفاده کنند که آنها هم تشکیلاتی به نام حزب بدهند، ولی بیداری ملت ایران تشخیص میدهد چه کسانی نماینده خواستههای ملت ایران هستند و چه کسانی بلندگوی منافع بیگانه.
ایمان من این است که در کشور ما دموکراسی به معنای حقیقی آن، یعنی آزادی با انضباط و حفظ منافع فردی و اجتماعی و ملی را در سایه تشکیلات منظم و مرتب اجتماعی میتوان تأمین کرد و به همین جهت هم حزب لازم است.