انوری (غزلیات)/یا بدان رخ نظری بایستی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (یا بدان رخ نظری بایستی) از انوری |
' |
یا بدان رخ نظری بایستی | یا از آن لب شکری بایستی | |
یا مرا در غم و اندیشهی او | چون دل او دگری بایستی | |
نیست از دل خبرم در غم او | از دل او خبری بایستی | |
مدتی تخم وفا کاشته شد | بجز امید بری بایستی | |
آخر این تیره شب عیش مرا | سالها شد سحری بایستی | |
یارب این یارب بیفایده چیست | آخر این را اثری بایستی | |
رشتهی صحبت ما را پس از این | به از این پا و سری بایستی | |
همه بگذاشتم آخر به دلش | انروی را گذری بایستی |