انوری (غزلیات)/طاقتم در فراق تو برسید

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (طاقتم در فراق تو برسید)
از انوری
'


طاقتم در فراق تو برسید صبر یکبارگی ز من برمید
تا گرفتار عشق شد جانم بر دلم باد خرمی نوزید
چرخ بر روزنامه‌ی عمرم همه گویی نشان هجر کشید
عقل کوشید با غمت یک‌چند عاقبت هم طریق عجز گزید