انوری (غزلیات)/ای ایزد از لطافت محضت بیافریده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (ای ایزد از لطافت محضت بیافریده) از انوری |
' |
ای ایزد از لطافت محضت بیافریده | واندر کنار رحمت و لطفت بپروریده | |
لعلت به خنده توبهی کروبیان شکسته | جزعت به غمزه پردهی روحانیان دریده | |
بر گلبن اهل چو تو یک شاخ ناشکفته | در بیشهی ازل چو تو یک مرغ ناپریده | |
مشاطگان عالم علوی ز رشک خطت | حوران خلد را به هوس نیل برکشیده | |
ای سایهی کمال تو بر شش جهت فتاده | واوازهی جمال تو در نه فلک شنیده | |
ای از خیال روی تو اندر خیال هرکس | ماه دگر برآمده صبحی دگر دمیده | |
در آرزوی سایهی قد تو هر سحرگه | فریاد خاک کوی تو بر آسمان رسیده | |
ما را به رایگان بخر از ما و داغ برنه | ای درد و داغ عشق ترا ما به جان خریده |