تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی)
(اصلاح ارقام)
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:RezaShahBozorg59.jpg|thumb|left|220px|اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ سردودمان شاهنشاهی پهلوی]]
+
[[پرونده:JebhehMelliJebhehOmmatvaKhomeiniConspiracy1.mp4|thumb|left|200px|]]
[[پرونده:AliAkbarDavarJusticeMinister1306a.jpg|thumb|left|180px|علی اکبر داور وزیر دادگستری]]
+
[[پرونده:BaheriHumanRightsComplot19Azar2536.jpg|left|thumb|160px|سخنرانی دکتر محمد باهری دبیر کل حزب رستاخیز درباره دسیسه حقوق بشر در ایران ۱۹ آذر ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]
[[پرونده:Ettelaat13051120AdliyehAbolished1.jpg|thumb|left|180px|انحلال عدلیه بستن دکان ملایان]]
+
[[پرونده:QomAkhondNewRegulationsAzar2536.jpg|thumb|left|160px|سخنان آخوند کرمانی در قم در روز ۱۱ آذر ماه ۲۵۳۶ چهلم مصطفی خمینی]]
[[پرونده:FarmanCapitalation6Ordi1306.jpg|thumb|left|180px|فرمان الغای کاپیتولاسیون ۵ اردیبهشت ۱۳۰۶]]
+
[[پرونده:IranianExecutiveCommitteeOfDefenceOfFreedomHumanRights.jpg|left|thumb|160px|کمیته اجرایی دفاع از آزادی و حقوق بشر از چپ: علی اصغر حاج سیدجوادی، مهدی بازرگان، احمد حاج سید جوادی، میناچی، مراغه‌ای، لاهیجی]]
[[پرونده:CapitulationAbolishedJashn20Ordibehesht1307a.jpg|thumb|left|180px|]]
+
[[پرونده:Khomeini va His Father India.jpg|thumb|left|300px|خمینی در آغوش پدرش]]
[[پرونده:CapitulationAbolishedJashn20Ordibehesht1307b.jpg|thumb|left|180px]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehr2537y.jpg|thumb|left|180px|بیانات شاهنشاه آریامهر در سالروز انقلاب مشروطه]]
[[پرونده:CapitulationAbolished21Ordibehesht1307a.jpg|thumb|left|180px|روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ کاپیتولاسیون ملغی شد و برای همیشه در ایران از میان برداشته شد]]
+
[[پرونده:Ettelaat13570512a.pdf|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:MashrutehRevBagheShahPrisoners.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:KhomeiniMashrutehExperience2537a.jpg|thumb|left|180px|]]
  
[[پرونده:CapitulationAbolished21Ordibehesht1307b.jpg|thumb|left|180px|اعلام الغای کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷]]
+
'''[[ همدستی تنگاتنگ جبهه ملی یا جبهه امت با خمینی با حیله راه‌اندازی کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر برای بنیاد نهادن جمهوری اسلامی]]'''
'''[[الغای کاپیتولاسیون در ایران ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی]]''' - دوباره مزدوران جمهوری اسلامی و دشمنان ایران گفتگوی دروغین کاپیتولاسیون و قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین را به راه انداخته‌اند. این بیهوده گویی از سخنرانی سید روح الله خمینی در چهارم آبان ماه ۱۳۴۳ در قم بر می‌آید. خمینی که همه زندگی ننگینش با قوانین اسلامی گذشت، در اینجا درباره یک قرارداد بین المللی ابراز عقیده می‌کند، که بر پایه حقوق بین المللی ملل نوشته شده است.  با اینکه خمینی از این قانون بین المللی هیچ نمی‌دانست و نمی‌فهمید، درباره این قانون عربده سر داد و هر ساله مزدوران استعمار همان مزدوران جمهوری اسلامی، این زباله‌های متعفن را زیر و رو می‌کنند. برای اینکه این گفتگوها را یک بار برای همیشه به پایان ببریم، نوشتاری در سایت مشروطه آورده‌ایم که کاپیتولاسیون چیست؟ چگونه کاپیتولاسیون به ایران آمد؟ و چه زمانی کاپیتولاسیون به دست رضا شاه بزرگ برای همیشه در ایران لغو شد. همانگونه که پدر بزرگان ما در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ جشن گرفتند، ما نیز می‌خواهیم در هر ۲۰ اردیبهشت، روز الغای کاپیتولاسیون در ایران به دست توانای رضا شاه بزرگ جشن بگیریم.
 
  
الغای کاپیتولاسیون در ایران ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی - کاپیتولاسیون در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی در ایران به دست توانای اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی ملغی شد و این لکه ننگ از چهره مام میهن پاک شد. در روز ۱۴ امرداد ماه ۱۲۸۵ با انقلاب مشروطه سرانجام استقلال داخلی کشور ایران با خون پاک جوانان آزادی خواه به دست ملت ایران آمد. در روز ۲۰ اردیبهشت ماه استقلال قضایی و سیاسی ایران از پرتو نیروی توانای شاهنشاه ایران رضا شاه بزرگ به این سرزمین بازگشت. اگر در سال ۱۸۲۸ میلادی برابر با ۱۲۰۶ خورشیدی در نتیجه ضعف دربار قاجار و سوء سیاست ایل قاجار، آبروی ملی ایران کهن لکه دار گردید، پس از ۱۰۰ سال در سال ۱۹۲۸ میلادی برابر با ۱۳۰۶ خورشیدی  سرافرازی‌های باستانی میهن اردشیر بازگشت و سرانجام اگر جهالت ایرانیان یک صد سال پیش سبب سرفکندگی ما در برابر دُوَل متمدنه گردید، کوشش و خرد شاهنشاه محبوب ایران در عصر حاضر آن را تلافی کرد و بالنتیجه ۲۰ اردیبهشت ماه در برگه تاریخ ایران مقابل ۱۴ امرداد ماه عرض اندام نمود. این پیروزی بزرگ که زیر توجه و علاقه شدید شخص اعلیحضرت رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران و کوشش وزیر دربار و هیات دولت و به دست توانای علی اکبر داور وزیر محترم عدلیه نصیب ما شده است، شایان تقدیر می‌باشد. ملت نجیب ایران این روز سعید را به نام «استقلال قضایی ایران» جشن گرفته، خدمات خستگی ناپذیر زمامداران وقت و مردم تجددخواه ایران و به یه ویژه هیات محترم تجار و اصناف را که پشگام در الغای این قید ننگین بودند تا ابد تبریک خواهند گفت.  
+
در دو نوشتار پیشین  و درباره اینکه چگونه جیمی کارتر به شاه ایران خیانت کرد نبشتیم، و چه نیرنگ‌هایی جیمی کارتر به کار بُرد تا حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را براندازد.
  
این مقررات برای اولین بار در ۱۸۲۸ میلادی پس از شکست ولیعهد عباس میرزا در جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار ۱۸۲۶ - ۱۸۲۸ با بستن [[عهدنامه ترکمانچای]] از سوی روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده ترکمانچای درباره مسایل حقوقی و جزایی اتباع روسیه در ایران می‌باشد. در ایران با بسته شدن [[عهدنامه ترکمانچای]] در روز ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ میلادی حق قضاوت کنسولی  در پاراگراف‌های هفت تا نهم گنجانیده شد. قراردادی که میان دولت‌های اروپایی و دولت عثمانی برای مسیحیان بسته شده بود، دولت روسیه آن را برای همه افراد روس در ایران به دولت ایران تحمیل کرد که بدین معنا بود که هیچ فرد دولتی ایران پروانه نداشت که به ساختمان یک روس در ایران وارد شود، بدون اینکه پروانه ورود از سفارت روسیه را در دست داشته باشد. هم چنین برای همه روس‌ها که در ایران زندگی می‌کردند، تنها قوانین روسیه شامل آنها می‌شد. این قرارداد از آن روی دشواری‌های فراوان به بار آورد که کاپیتولاسیون که تنها برای یک گروه کوچک دیپلمات وضع شده بود به همه روس‌ها در ایران تعمیم داده شد. مورد بسیار ویژه محمد علی سلطان قاجار و خانواده اش بودند که در درازای [[انقلاب مشروطه]] گفتند که آنها تابعیت دولت روسیه را دارند و پاراگراف‌هایی از عهدنامه ننگین ترکمانچای را برای خود به اجرا درآوردند، در نتیجه ارتش روسیه برای حمایت از جان محمدعلی سلطان و خانواده‌اش به ایران لشکرکشی کرد و سرانجام وی به سفارت روسیه پناهنده شد و حقوق سالانه هشتاد هزار دلاری از دولت روسیه دریافت کرد و به اودسا رفت.
+
اینکه بگوییم مسئولیت این توطئه دهشتناک تنها بر دوش جیمی کارتر است، درست نیست، بلکه جیمی کارتر شبکه‌ای از همدستانش در ایران و آمریکا داشت که آن را  «کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» نامیدند که پایگاه این شبکه مخوف شد.  
  
پس از شکست ناصرالدین سلطان قاجار در جنگ هرات در ۱۸۵۶ میلادی معاهده پاریس بین دو دولت ایران و انگلستان بسته شد. در این پیمان انگلیس‌ها به دولت ایران برای اتباع انگلیسی که در ایران زندگی می‌کردند حقوقی را همانند حقوقی که در عهدنامه ترکمنچای به اتباع روسیه در ایران داده شده بود تحمیل کردند.
+
با کمک این شبکه مخوف، توانستند حکومت مشروطه پارلمانی شاهنشاهی ایران را براندازند و دیهیم شاهنشاهی ایران را به مشتی آخوند بی سر و بی پای عرب زاده تقدیم نمایند. این کمیته، کمیته اجرایی برگزید که هموندان آن علی اصغر حاج سیدجوادی، مهدی بازرگان، احمد حاج سید جوادی، ناصر میناچی، رحمت اله مقدم مراغه‌ای و عبدالکریم لاهیجی بودند. این کمیته در امرداد ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در ماه رمضان در مسجد قُبا نشستی با خمینی چیان بر پا کرد تا درباره همکاری‌های سیاسی  با یکدیگر گفتگو کنند. مسجد قُبا در جاده قدیم شمیران و در نزدیکی حسینیه ارشاد است که محمد مفتح از دشمنان ایران و ایرانی آن را بنیاد نهاد. در این نوشتار چگونگی همکاری این کمیته با خمینی چیان و چگونه همکاری این کمیته با خمینی چیان و چگونه همدستان خمینی شورش علیه شاهنشاه ایران را به دست گرفتند روشن می‌سازیم.
  
در روز ۹ آبان ماه ۱۳۰۴  با رای مجلس شورای ملی سلسله قاجار منقرض شد و حکومت موقت از سوی نمایندگان ملت ایران به نخست وزیر رضا خان پهلوی داده شد. بر پایه [[قانون اساسی مشروطه]] مجلس موسسان برگزار شد و با تغییر اصل‌های ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی، اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی به شاهنشاهی ایران برگزیده شد. در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ اعلیحضرت رضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خورد و در روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رضا شاه پهلوی در کاخ گلستان در مراسم باشکوهی تاج شاهنشاهی را بر سر نهادند.
+
پیش از اینکه به گاه نگاری رویدادها بپردازیم می‌بایستی که چم چند واژه را روشن سازیم:
  
در مجلس قانونگذاری ششم در روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۰۵ فرمان [[رضا شاه پهلوی|اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی]] برای اصلاح وضع دادگستری ایران صادر شد. علی اکبر داور وزیر عدلیه نوین، برای رفرم قوه قضاییه برگزیده شد. نخست علی اکبر داور به بررسی اوضاع عدلیه پرداخت و دریافت که در سال ۱۳۰۵ بیش از ۲۰٬۰۰۰ پرونده وجود دارد که کسی به آن رسیدگی نکرده است، این پرونده‌ها یا قاضی نخواسته و یا ترس داشته که تکلیف آن را روشن کند. دشواری بزرگ دیگر این بود که در ایران دو سیستم قضایی وجودداشت، زیرا که قوانین شریعت برای مسلمانان معتبر بود و بیگانگانی که در ایران بودند، پروانه داشتند که اگر جرمی انجام دهند در کشور خودشان و در دستگاه قضایی خودشان و با قوانین خود محاکمه شوند. علی اکبر داور مامور شد که یک سیستم قضایی یکسان برای ایرانیان و بیگانگانی که در ایران زندگی می‌کردند را بنیاد نهد و دادگستری نوین و مدرن جایگزین آن شود.  
+
هموندان کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر همه از جبهه ملی بودند، و رهبرشان محمد مصدق بود. واژه ملی که اینان به کار بردند، هیچگاه به مفهوم ارزشمند آن به کار گرفته نشد بلکه نقابی بر چهره انیرانیشان بود. اینان بدین باور بودند که واژه ملت نوآوری غرب است و به هیچ روی با کشور ایران همگون نیست، در شرق مردم بیشتر زیر نیروی‌های معنوی قرار دارند، اگر کسی می‌خواهد علیه شاه بجنگد، دیگر نباید بگوید ما برای ملت می‌جنگیم زیرا که شاه نماینده ملت است، بلکه باید بگویم که شاه علیه دین است و ما جبهه ملی برای ملت نمی‌جنگیم بلکه برای آزادی امت می‌جنگیم. در واقع جبهه ملی می‌باید جبهه امت یا جبهه امتی  نامیده شود، با این تعریف‌ها ، بسیار روشن است که جبهه ملی همکار و همدست خمینی و خمینی چیان بشود. ... با تجربه‌هایی که از سال ۱۳۴۲ به دست آورده بودند، مهدی بازرگان استرتژی نوشت که چگونه او و همدستانش در جبهه ملی، از خمینی و هوادارانش بهره گیری کنند ولی آنان زیر کنترل قرار داشته باشند. استراتژی مهدی بازرگان چنین بود:
  
در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۶ ساعت ۱۶ اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ برای گشودن دادگستری نوین ایران به ساختمان دادگستری وارد شدند. در این آیین باشکوه آقایان قضات و مستخدمین درجه اول وزارت دادگستری از سوی آقای داور وزیر دادگستری به پیشگاه همایونی معرفی شدند. با سخنرانی پر شور اعلیحضرت رضا شاه پهلوی دادگستری نوین ایران گشوده شد و اعلیحضرت همایون فرمان فراهم آوردن زمینه حقوقی در دادگستری برای الغا کردن کاپیتولاسیون را دادند:
+
۱- قانون اساسی ایران بدون پیوست‌ها و تغییرات باید علیه شاه به کار گرفته شود. به ویژه اصل دوم متمم قانون اساسی که باید آن را فعال کرد زیرا که بهترین گارانتی برای احترام به قوانین اسلام است. ۲- شعارها در تظاهرات باید علیه دیکتاتوری باشند و نه استعمار، تا مبادا مایه بدنامی دولت جیمی کارتر شود. ۳- پشتیبانی از انتخابات در پیش که شاه بر آن تاکید کرده است به منظور پراکنده‌ساختن پروپاگاندای سیاسی در میان مردم برای برقراری اهداف حکومت اسلامی. ۴- همه کسانی که با شاه مخالف بودند و کنار گذاشته شده‌اند و یا کناره گیری کرده‌اند، فراخوانده شوند تا ما بپیوندند، و زمانی که دیگران ببینند که اینان به ما پیوسته‌اند، آنان نیز زیر چتر جبهه ملی/جبهه امت گرد خواهند آمد. ۵- براندازی رژیم در چندین فاز انجام خواهد شد. نخستین فاز "شاه باید برود" باشد. زمانی که شاه ایران را ترک کند، شورای سلطنت قدرت را به دست خواهد گرفت. شورای سلطنت و نخست وزیر را باید چنان زیر فشار گذاشت تا کناره گیری کنند. سومین فاز این است که روی مغزهای مردم آن چنان کار شود که همه بیاندیشند که « جمهوری اسلامی » می‌خواهند با شعارهای نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ۶- خمینی باید در تهران نمایندگان خود را معرفی کند و آنان باید شورایی تشکیل دهند تا همکاری میان کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و این شورا رسمی شود. ۷- در مصاحبه‌ها خمینی می‌باید از « حکومت اسلامی » بگوید و نه از « جمهوری اسلامی » با آنکه روشن است که هدف پایانی برقراری جمهوری اسلامی است.
  
:::جناب اشرف رییس الوزرا
+
این استراتژی را بازرگان در نامه‌ای به خمینی فرستاد و آن را « سنگر به سنگر » نامید.  مهدی بازرگان، یدالله سحابی، محمد توسلی، سامی، پیمان، حجت الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی، شیخ علی تهرانی، حجت الاسلام مفتح دیداری با یکدیگر داشتند تا آیین سوگواری مصطفی خمینی را که روز یکم آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی مرده بود، برگزار کنند. یعنی کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر با گروه نمایندگان خمینی گِرد هم آمدند تا در مسجد ارگ تهران برای مرگ مصطفی خمینی سوگواری راه بیاندازند. روز هشتم آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی آیین یادبودی برای مصطفی خمینی در مسجد ارگ تهران برگزار شد آخوندی  که در این مراسم سخن می‌گفت برای نخستین بار خمینی را امام خواند. ...
:::در این موقع که تشکیلات جدید عدلیه شروع می‌شود، لازم می‌دانم اراده خود را در باب الغای کاپیتولاسیون این است که آن از نقطه نظر حفظ شئون و حقوق مملکت دارای کمال اهمیت است و خاطر نشان هیات دولت کنم که از طرف دولت موجبات ملغی شدن آن فراهم گردد. بنابراین آن جناب اشرف مامور است که موجبات اجرای این مقصود را فراهم سازد.  
 
:::قصر پهلوی پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۰۶
 
  
فرمان همایونی دایر بر الغای کاپیتولاسیون از سوی تیمورتاش وزیر دربار به آگاهی همگان رسانیده شد. در روز دهم اردیبهشت ماه در مجلس شورای ملی حسن مستوفی نخست وزیر چنین گفت: البته خاطر آقایان نمایندگان مستحضر گردیده که اراده اعلیحضرت همایونی براین قرار گرفته است که مقررات کاپیتولاسیون در مملکت ایران به اسرع ما بمکن مرتفع ملغی شود. و بر طبق این اراده سینه دستخطی به افتخار بنده شرف صدور یافته است حاجت به توضیح نیست که حصول این مقصود مقدس چه اندازه برای مصالح مملکت مفید و ضروری است  منظور بنده در این موقع این است که خاطر محترم آقایان را متوجه سازم باینکه بنابر دستخط مبارک این موضوع یعنی فراهم ساختن موجبات الغاء کاپیتولاسیون از این به بعد هم مواد پرگرام هیئت دولت می‌باشد و مخصوصا خاطر محترم آقایان را مستحضریم نمایم و این که عملیات دولت اعلیحضرت شاهنشاهی در نیل به این مقصود کاملا مبتنی براصول مسلمه بین الملل و حقوق مشروعه دولت ایران خواهد بود. ...
+
نمایندگان خمینی اعلام داشتند که آیین چهلم مصطفی خمینی را خود برپا خواهند کرد بدون کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر. این آیین در شهر قم در روز ۱۱ آذر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی برگزار شد. محمد جواد حجتی کرمانی سخنرانی در مسجد اعظم قم ایراد کرد، به جای سخنرانی مذهبی که در این مراسم ایراد می‌شود، حجتی کرمانی سخنرانی سیاسی با قطعنامه چهارده گانه از درخواست‌ها از دولت شمرد و گفت: ۱- بازگشت خمینی از تبعید ۲- آزاد کردن همه زندانیان سیاسی ۳- بازگشایی همه مدرسه‌های دینی که به سبب فعالیت‌های سیاسی تعطیل شده‌اند ۴- آزادی بیان بدون هیچ گونه قید و شرط ۵- تحریم پورنوگرافی ۶- چادر پوشش همگانی زنان شود  ۷- حمایت از مستضعفین  ۸- استقلال اقتصاد ایران از سرمایه داری بین المللی  ۹- بازایستادن روابط سیاسی با اسراییل ۱۰- لغو تقویم شاهنشاهی و بازگرداندن تقویم اسلامی بر پایه هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه ۱۱- قطع رابطه با اسراییل
  
سرانجام در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷  اعلیحضرت همایون [[رضا شاه پهلوی]] توانستند کاپیتولاسیون را برای همه اتباع خارجی در ایران لغو نمایند. در این روز  نخست وزیر و وزیران کابینه و همه معاونین وزارتخانه‌ها از باشندگان مجلس شورای ملی بودند. نخست وزیر سخنرانی خود را چنین آغاز کرد: در یک سال پیش برای اجرای اراده همایونی، دولت تعهد الغای کاپیتولاسیون را کرد، و رییس دولت وقت آن تعهد را به عرض مجلس شورای ملی رسانید. امروز افتخار دارم که انجام آن تعهد را به عرض مجلس شورای ملی می‌رسانم که همه در تحت یک قانون و به یک محکمه رجوع داده خواهند شد. هم چنین اظهار مسرت می‌شود از همه کشورها و دُوَلی که در این مسئله حسن نیت خود را ابراز داشتند.
+
پس از پایان این مراسم، گروهی از طلبه‌ها به سوی مدرسه فیضیه راه افتادند و شیشه‌های بانک‌های سر راه خود را شکستند و به پاسگاه پلیس یورش بردند. بیست و هشت تن از این شورشیان دستگیر شدند.  در همین روز آیینی نیز در شهرستان خمین برگزار شد. آخوندی در این مراسم سخنرانی کرد و باز هم خمینی را « امام » خواند. روشن بود که موافقتی  شده است که خمینی را امام بنامند و بالاتر از دیگر آیت الله‌ها بنهند. هم چنین آشکار شد که با این کار می‌خواهند به خمینی مقام رهبری در توطئه علیه شاه ایران بدهند.  
  
برای دریافتن مفهوم قرارداد وین درباره روابط سیاسی و هم چنین برای همیشه پایان دادن به سوءاستفاده‌جویی‌های دشمنان ایران از تاریخ و از شاهنشاهان بزرگ پهلوی و دروغ پراکنی‌های این گروه یعنی اسلامیون، جبهه ملی، کمونیست‌ها، مزدوران استعمار و بسیاری دیگر که از ناآگاهی مردم بهره گیری می‌نمایند،  قرارداد وین درباره روابط سیاسی را بررسی می‌کنیم:
+
درخواست پنجم تحریم پورنوگرافی یعنی تحریم سینما، تاتر، کاباره، بار، موزیک و کنسرت و ... یا روی هم رفته تحریم هنرمندان کشور. در این زمان، بر بازرگان و همدستانش سید جوادی‌ها و دیگران روشن بود که خمینی و همدستان وی حقوق بشر در دستور کارشان نیست. درخواست‌ها برای بوجود آوردن یک جامعه بی طبقه توحیدی بر پایه قوانین اسلام در ایران بود. روشی که خمینی چیان برگزیدند، این بود که نه تنها پهرست درخواست هایشان را می‌دادند بلکه به همراه این پهرست‌ها، خشونت و ویرانی و قتل به همراه آورد.
  
[[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] در تاریخ هیجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ برابر با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ در شهر وین به امضای نماینده مختار دولت شاهنشاهی رسید و دارای ۵۳ ماده و دو پروتکل می‌باشد[[قانون مربوط به قرارداد وين درباره روابط سياسی|قانون مربوط به قرارداد وين درباره روابط سياسی]] در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴ در مجلس شورای ملی مورد تصویب نهایی قرارگرفته و به دولت ابلاغ شده‌است.
+
در روز شنبه ۱۷ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی روزنامه اطلاعات مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه نوشته احمد رشیدی مطلق را به چاپ رساند. مقاله‌ای که حقایقی را درباره زندگی نامه خمینی روشن کرد. در این مقاله آمده بود:....مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه‌خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نگردیدند، در صدد یافتن یک «روحانی» برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه‌طلب باشد و بتواند مقصود آن‌ها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند....
  
بر اساس کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی دولت‌ها مسول حفاظت و تامین امنیت سفارتخانه‌های خارجی و دیپلمات‌ها در کشور خود هستند. کنوانسیون وین برای روشن ساختن وضع خدمت ماموران دولتی در کشورهای دیگر تنظیم شده‌است و امتیازاتی که هر دولت بر پایه آن به ماموران فرستاده شده از سوی سایر کشورها می‌دهد متقابل می‌باشد. یعنی همان مزایا را عینا در مورد ماموران فرستاده خود از سایر کشورها دریافت می‌دارد. بر پایه این کنوانسیون،  فرستادن افرادی از سوی دولت متبوعشان به مدتی کوتاه یا طولانی برای خدمت در کشورهای دیگر برای حفظ منافع و گسترش روابط کشورشان در زمینه‌های اساسی ،اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره با کشور محل خدمت «''ماموریت''» نامیده می‌شود.  در این کنوانسیون از سفیر به عنوان رییس ماموریت نام برده شده و سایر کارکنان ماموریت به سه گروه تقسیم شده‌اند: کارمندان سیاسی ، کارمندان اداری و فنی و خدمه ماموریت. گروه نخست که سفیر جز آنان است دیپلمات شناخته می‌شوند و دارای گذرنامه سیاسی هستند و از مصونیت سیاسی و امتیازات و مزایا برخوردار هستند. اعضای گروه دوم یعنی کارمندان اداری و فنی همانند ماشین نویس و اعضای گروه سوم یا خدمه ماموریت مانند راننده، غیر سیاسی به شمار می‌روند و گذرنامه خدمت در اختیار دارند و دارای امتیازات بسیار کمتری هستند که معمولاً به صورت متقابل بین دو کشور گیرنده و فرستنده تعیین می‌شود.
+
چاپ این مقاله در گوشه‌ای از روزنامه اطلاعات سبب شد که گروهی طلبه در قم سر به شورش بردارند که به خشونت بیش از اندازه انجامید، چند تن از شورشیان کشته شدند. جبهه ملی که از حقوق بشر می‌گفت در این خشونت‌ها همدست شد. با کشته شدن این چند تن در تظاهرات قم، خمینی چیان و اسلامیون و جبهه ملی بهانه‌ای به دست آوردند و چهلم اینان را برگزار کردند و در هر چهلمی، کسی را کشتند و یا کشته شد و دوباره چهلمش برگزار شد. در همه این ناآرامی‌ها جبهه ملی یا جبهه امت پیشگام راه اندازی خشونت‌ها بود.  
  
۲۸ اسفند ماه ۱۳۴۰ برابر با ۱۹ مارچ ۱۹۶۲ در دوره نخست وزیری دکتر علی امینی ، سفیر امریکا در تهران نامه‌ای به وزارت خارجه ایران نوشت : شرایط موجود ، وضعیت کارمندان مستشاری امریکا را روشن نمی‌کند. برای حل این مسله ، پیشنهاد می‌شود که این کارمندان از مزایا و مصونیت‌های '''کارمندان اداری و فنی''' امضا شده در کنوانسیون سازمان ملل درباره روابط دیپلماتیک در تاریخ ۱۸ آپریل ۱۹۶۱ بهره مند شوند.
+
سرانجام اوضاع کشور آرام شد و دیگر خبری نبود تا اینکه در ۱۴ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، ماه رمضان آغاز شد و این روز بزرگترین جشن ملی ایرانیان یعنی جشن مشروطیت نیز بود. در روز ۱۴ امرداد ماه شاهنشاه آریامهر به مناسبت آغاز هفتاد و سومین سالروز انقلاب مشروطه سخنرانی فرمودند، شاهنشاه آریامهر درباره انتخابات آزاد سخنان رسایی ایراد کردند و از آزادی‌های سیاسی که به مردم ایران داده‌اند گفتند و یادآور شدند که هم اکنون پایوران مسئول روی لایحه تظاهرات سیاسی و آزادی مطبوعات کار می‌کنند. شاهنشاه بسیار آرام سخن گفتند ولی به دشمنان ایران هشدار دادند که سرنوشت ایران را نمی‌توان به بازی گرفت.
  
در ۳ امرداد ماه ۱۳۴۳ مجلس سنا این قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی از [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] را تصویب کرد و به مجلس شورای ملی فرستاد.  
+
کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر برای روز مشروطه برنامه دیگری در سر داشت، تظاهرات در همه شهرهای بزرگ علیه شاهنشاه ایران. ۲۰ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی از چند روز پیش از آن  در یک یورش سازمان داده شده و مسلحانه تروریست‌های اسلامی و چریک‌های فدایی خلق و دیگر سازمان‌های تروریستی مانند مجاهدین، همان کسانی که زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور برای ویرانی کشور گردآمدند در اسپهان به سازمان‌های دولتی، بانک‌ها، سینماها و هتل‌ها یورش بردند، درخت‌ها را بُریدند، شیشه‌ها را شکستند و کوکتل مولوتف پرتاب کردند و با گلوله به جان ماموران پلیس افتادند. در این زد و خوردها چهارده تن از ماموران آتش نشانی و بیش از ۴۰ تن از ماموران پلیس به سبب پرتاب سنگ و مواد آتش زا زخمی و به بیمارستان برده شدند. پنج پلیس نیز با شلیک گلوله تروریست‌ها زخمی شدند و به  بیمارستان برده شدند. چهار تن از تروریست‌ها کشته و هفت تن زخمی شدند. با درخواست و پافشاری بلندپایگان اسپهان، دولت دستور داد تیمسار سرلشکر ناجی فرمانده مرکز توپخانه و موشک‌ها فرماندار نظامی اسپهان شد و اعلامیه‌های برقراری حکومت نظامی را دستینه کرد.
  
معاون سیاسی وزارت خارجه در سنا و مجلس شورای ملی بود اعلام کرد که مستشاران نظامی امریکا در ۳۸ کشور خدمت می‌کنند کشورهایی مانند یونان و کشورهای عضو پیمان ناتو و در همه این کشورها کنوانسیون وین شامل آنها می‌شود یعنی ایران استثنا نیست . پاراگراف ۳۷ کنوانسیون وین جلوی آن را نمی‌گیرد که دادگاه‌های کشور میهمان یا پذیرنده سوال جزای برای فردی را ، پرداخت غرامت، و غیره را روشن سازند زمانی که جرمی انجام یابد که در خارج از پیرامون خدمت نظامی آن‌ها می‌باشد.
+
برای ۲۸ امرداد ماه بیست و پنجمین سالگرد رستاخیز ملت ایران علیه محمد مصدق جبهه ملی یا جبهه امت به همراه  کمیته اجرایی دفاع از آزادی و حقوق بشر و شورایی که خمینی و همدستانش به راه انداخته بودند ، برنامه ویژه‌ای برای ۲۸ امرداد آماده ساخته بودند. در ۲۸ شهر  ۲۸ سینما آتش زده شد. بزرگترین فاجعه را حسین تکبعلی زاده در آبادان به انجام رسانید. بیش از ۶۰۰ مرد و زن و کودک ایرانی در سینما رکس آبادان در آتشی که خمینی افروخت و با بنزین هواپیما که خامنه‌ای آن را فراهم آورده بود، سوزاندند و خاکستر کردند و بدین سان، حقوق بشر اسلامی را در ایران پیاده کردند. حقوق بشر اسلامی یعنی می‌توان انسان‌هایی را که به سینما می‌روند آتش زد زیرا که سینما در اسلام ممنوع است.  
  
پس از تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکااز بند دو کنوانسیون وین، دکتر مظفر بقایی کرمانی رهبر حزب کمونیستی زحمتکشان ایران که در سال ۱۳۲۶ به عنوان نامزداین حزب از کرمان به مجلس پانزدهم راه یافت، صورت مذاکرات مجلس را از اداره تند نویسی مجلس به دست آورد و با نوشتن قسمت‌هایی از آن در جزوه‌ای، در تاریخ اول آبان ماه ۱۳۴۳ یعنی نزدیک به یک سال و نیم پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با عنوان "''هست یا نیست'' " (منظور این که کاپیتولاسیون هست یا نیست) از زنده کردن کاپیتولاسیون سخن گفت و آن را خفت بارتر از [[عهدنامه ترکمانچای]] خواند.
+
۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۷ روز آدینه عید فطر راه پیمایی بزرگی در تهران و شهرستان‌ها از ساعت ۶ بامداد برگزار شد. کمونیست‌ها، اسلامیون، تروریست‌ها و وابستگان به نهضت آزادی، جبهه ملی/جبهه امت ، مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی ، توده ای‌ها برای نشان دادن قدرت در چهار جای تهران، تپه‌های قیطریه در شمال، نازی آباد در جنوب، فرح آباد ژاله در شرق و میدان محمدعلی جناح در غرب گرد آمدند. جمعیت به میدان راه آهن رسید و از آنجا به سوی میدان شوش به راه افتاد. پس از میدان شوش به سوی خیابان شهباز و میدان خراسان رسیدند و از انجا به سوی میدان ژاله به راه افتادند. همدستانشان با نصب تابلوهای مقوایی، میدان ژاله را «میدان شهیدا» نامگذاری کرده بودند. شیخ یحیی علامه نوری که در خیابان ژاله عربده می‌کشید گفت که اگر دستگاه‌های شهرداری این میدان و خیابان را به نام "شهدا " نشناسد، مسلمین و امت اسلام خیابان ژاله را به نام خیابان شهدا خواهند شناخت و دیگر اسمی از ژاله نخواهند آورد. شهدا را چند روز بعد تحویل دادند یعنی در روز ۱۷ شهریور ماه در میدان ژاله.  
  
روح‌الله خمینی جلسه‌ای با حضور علمای مذهبی قم تشکیل داد و پس از آن نمایندگانی را به شهرها برای اعتراض به این قانون فرستاد. در [[سخنرانی سید روح‌الله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم|سخنرانی سید روح‌الله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم]] وی این قانون را احیای کاپیتولاسیون در ایران نامید.
+
روز آدینه ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی  با اینکه رادیو و بلندگوها برقراری حکومت نظامی را در تهران به آگاهی مردم می‌رساندند، تظاهرکنندگانی در خیابان باریک و میدان کوچک ژاله گردآمدند، سربازان پیوسته با بلندگوها برقراری حکومت نظامی را به مردم یادآوری می‌کردند و از آنها درخواست می‌نمودند که پراکنده شوند ولی انیرانیان که برآن بودند که درگیری و زد و خورد با سربازان بیافرینند به هیچ یک از هشدارها وقعی ننهادند و با آرنگ‌های ۱- زحمتکشان ایران متحد شوید ۲- واژگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک ۳- تبریز مستقل شد ۴- نابود باد رژیم سلطنتی ایران ۵- تنها راه آزادی جنگ مسلحانه است، در خیابان ماندند.  
  
سفارت امریکا در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۴۸ طی نامه زیر به دولت ایران صریحا و رسما انصراف سفارت امریکا از مصونیت سیاسی را اعلام داشت. قانون [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] هم چنان در ایران و در گیتی معتبر است و مادامی که روابط بین‌الملل ، سفارتخانه‌ها ، فرستادگان ویژه و سازمان ملل متحد و دولت‌ها وجود دارند، کارمندان آنان زیر پوشش این قانون انجام وظیفه خواهند کرد.
+
سربازان، خیابانی که به مجلس شورای ملی می‌رسید را بستند تا این انیرانیان تروریست‌ها به مجلس یورش نبرند. تروریست‌های چریک فدایی و مجاهدین که تازه از زندان آزاد شده بودند برآن بودند که مجلس را اشغال کنند و اعلام جمهوری اسلامی نمایند. از میان جمعیت به سربازان تیراندازی کردند. ... بسیاری از سربازان ارتش شاهنشاهی و مردم ایران از سوی فلسطینی‌ها و دانشجویان کنفدراسیون که در کمپ‌های تروریستی فلسطین، سوریه، لیبی، کوبا، کره شمالی و شوروی آموزش آدم‌کشی دیده بودند به تیربار مرگ بسته شدند و جان باختند. در این تیراندازی‌ها ۶۴ تن در میدان ژاله کشته شدند. گزارش پزشکی قانونی نشان داد که بسیاری از کشته شدگان، سربازان ارتش شاهنشاهی بودند و با گلوله‌هایی غیر از گلوله‌های ارتش و نیروهای انتظامی جان باخته‌اند.
  
 +
کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نشان داد که کمیته‌ای است دروغین در خدمت استعمار تا حکومت اسلامی در ایران بر پا سازند. اینان از روز نخست با خمینی و همدستانش تنگا تنگ علیه ایران و ایرانی توطئه کردند، این کمیته نه تنها درخواست‌های خمینی که شاه باید برود و مشروطه شاهنشاهی باید نابود گردد، حکومت اسلامی باید در ایران بر پا شود ، خمینی رهبر و امام است، پیاده کردند. بررگترین هدف تولید شهید بود که با آن بتوانند نشان دهند که جنگی است میان اسلام و شاه. کشتن مردم بیگناه زیرا که آنان قوانین اسلام را رعایت نکرده‌اند مانند سینما رفتن که به آتش زدن بیش از ۶۰۰ مرد و زن ایرانی انجامید. جبهه ملی همان جبهه امت همه اعضایشان دست هایشان به خون ایرانیان آغشته است و جیهه ملی باید پاسخگوی تمام کشتارها و اعدام‌ها از روز ۲۲ بهمن باشد. این یک فاجعه ملی است که هنوز هموندان جبهه ملی یا همان جبهه امت وجود دارند و در تلویزیون‌های مزدوران به تبلیغ برای مصدق و جمهوری اسلامی و خودشان می‌پردازند. و هنگامی که درباره جمهوری ایرانی می‌گویند یعنی همان جمهوری اسلامی با همان ساختار ولی با نامی دیگر.
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۰۸


سخنرانی دکتر محمد باهری دبیر کل حزب رستاخیز درباره دسیسه حقوق بشر در ایران ۱۹ آذر ۲۵۳۶ شاهنشاهی
سخنان آخوند کرمانی در قم در روز ۱۱ آذر ماه ۲۵۳۶ چهلم مصطفی خمینی
کمیته اجرایی دفاع از آزادی و حقوق بشر از چپ: علی اصغر حاج سیدجوادی، مهدی بازرگان، احمد حاج سید جوادی، میناچی، مراغه‌ای، لاهیجی
خمینی در آغوش پدرش
بیانات شاهنشاه آریامهر در سالروز انقلاب مشروطه
Ettelaat13570512a.pdf
MashrutehRevBagheShahPrisoners.jpg
KhomeiniMashrutehExperience2537a.jpg

همدستی تنگاتنگ جبهه ملی یا جبهه امت با خمینی با حیله راه‌اندازی کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر برای بنیاد نهادن جمهوری اسلامی

در دو نوشتار پیشین و درباره اینکه چگونه جیمی کارتر به شاه ایران خیانت کرد نبشتیم، و چه نیرنگ‌هایی جیمی کارتر به کار بُرد تا حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را براندازد.

اینکه بگوییم مسئولیت این توطئه دهشتناک تنها بر دوش جیمی کارتر است، درست نیست، بلکه جیمی کارتر شبکه‌ای از همدستانش در ایران و آمریکا داشت که آن را «کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» نامیدند که پایگاه این شبکه مخوف شد.

با کمک این شبکه مخوف، توانستند حکومت مشروطه پارلمانی شاهنشاهی ایران را براندازند و دیهیم شاهنشاهی ایران را به مشتی آخوند بی سر و بی پای عرب زاده تقدیم نمایند. این کمیته، کمیته اجرایی برگزید که هموندان آن علی اصغر حاج سیدجوادی، مهدی بازرگان، احمد حاج سید جوادی، ناصر میناچی، رحمت اله مقدم مراغه‌ای و عبدالکریم لاهیجی بودند. این کمیته در امرداد ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در ماه رمضان در مسجد قُبا نشستی با خمینی چیان بر پا کرد تا درباره همکاری‌های سیاسی با یکدیگر گفتگو کنند. مسجد قُبا در جاده قدیم شمیران و در نزدیکی حسینیه ارشاد است که محمد مفتح از دشمنان ایران و ایرانی آن را بنیاد نهاد. در این نوشتار چگونگی همکاری این کمیته با خمینی چیان و چگونه همکاری این کمیته با خمینی چیان و چگونه همدستان خمینی شورش علیه شاهنشاه ایران را به دست گرفتند روشن می‌سازیم.

پیش از اینکه به گاه نگاری رویدادها بپردازیم می‌بایستی که چم چند واژه را روشن سازیم:

هموندان کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر همه از جبهه ملی بودند، و رهبرشان محمد مصدق بود. واژه ملی که اینان به کار بردند، هیچگاه به مفهوم ارزشمند آن به کار گرفته نشد بلکه نقابی بر چهره انیرانیشان بود. اینان بدین باور بودند که واژه ملت نوآوری غرب است و به هیچ روی با کشور ایران همگون نیست، در شرق مردم بیشتر زیر نیروی‌های معنوی قرار دارند، اگر کسی می‌خواهد علیه شاه بجنگد، دیگر نباید بگوید ما برای ملت می‌جنگیم زیرا که شاه نماینده ملت است، بلکه باید بگویم که شاه علیه دین است و ما جبهه ملی برای ملت نمی‌جنگیم بلکه برای آزادی امت می‌جنگیم. در واقع جبهه ملی می‌باید جبهه امت یا جبهه امتی نامیده شود، با این تعریف‌ها ، بسیار روشن است که جبهه ملی همکار و همدست خمینی و خمینی چیان بشود. ... با تجربه‌هایی که از سال ۱۳۴۲ به دست آورده بودند، مهدی بازرگان استرتژی نوشت که چگونه او و همدستانش در جبهه ملی، از خمینی و هوادارانش بهره گیری کنند ولی آنان زیر کنترل قرار داشته باشند. استراتژی مهدی بازرگان چنین بود:

۱- قانون اساسی ایران بدون پیوست‌ها و تغییرات باید علیه شاه به کار گرفته شود. به ویژه اصل دوم متمم قانون اساسی که باید آن را فعال کرد زیرا که بهترین گارانتی برای احترام به قوانین اسلام است. ۲- شعارها در تظاهرات باید علیه دیکتاتوری باشند و نه استعمار، تا مبادا مایه بدنامی دولت جیمی کارتر شود. ۳- پشتیبانی از انتخابات در پیش که شاه بر آن تاکید کرده است به منظور پراکنده‌ساختن پروپاگاندای سیاسی در میان مردم برای برقراری اهداف حکومت اسلامی. ۴- همه کسانی که با شاه مخالف بودند و کنار گذاشته شده‌اند و یا کناره گیری کرده‌اند، فراخوانده شوند تا ما بپیوندند، و زمانی که دیگران ببینند که اینان به ما پیوسته‌اند، آنان نیز زیر چتر جبهه ملی/جبهه امت گرد خواهند آمد. ۵- براندازی رژیم در چندین فاز انجام خواهد شد. نخستین فاز "شاه باید برود" باشد. زمانی که شاه ایران را ترک کند، شورای سلطنت قدرت را به دست خواهد گرفت. شورای سلطنت و نخست وزیر را باید چنان زیر فشار گذاشت تا کناره گیری کنند. سومین فاز این است که روی مغزهای مردم آن چنان کار شود که همه بیاندیشند که « جمهوری اسلامی » می‌خواهند با شعارهای نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ۶- خمینی باید در تهران نمایندگان خود را معرفی کند و آنان باید شورایی تشکیل دهند تا همکاری میان کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و این شورا رسمی شود. ۷- در مصاحبه‌ها خمینی می‌باید از « حکومت اسلامی » بگوید و نه از « جمهوری اسلامی » با آنکه روشن است که هدف پایانی برقراری جمهوری اسلامی است.

این استراتژی را بازرگان در نامه‌ای به خمینی فرستاد و آن را « سنگر به سنگر » نامید. مهدی بازرگان، یدالله سحابی، محمد توسلی، سامی، پیمان، حجت الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی، شیخ علی تهرانی، حجت الاسلام مفتح دیداری با یکدیگر داشتند تا آیین سوگواری مصطفی خمینی را که روز یکم آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی مرده بود، برگزار کنند. یعنی کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر با گروه نمایندگان خمینی گِرد هم آمدند تا در مسجد ارگ تهران برای مرگ مصطفی خمینی سوگواری راه بیاندازند. روز هشتم آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی آیین یادبودی برای مصطفی خمینی در مسجد ارگ تهران برگزار شد آخوندی که در این مراسم سخن می‌گفت برای نخستین بار خمینی را امام خواند. ...

نمایندگان خمینی اعلام داشتند که آیین چهلم مصطفی خمینی را خود برپا خواهند کرد بدون کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر. این آیین در شهر قم در روز ۱۱ آذر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی برگزار شد. محمد جواد حجتی کرمانی سخنرانی در مسجد اعظم قم ایراد کرد، به جای سخنرانی مذهبی که در این مراسم ایراد می‌شود، حجتی کرمانی سخنرانی سیاسی با قطعنامه چهارده گانه از درخواست‌ها از دولت شمرد و گفت: ۱- بازگشت خمینی از تبعید ۲- آزاد کردن همه زندانیان سیاسی ۳- بازگشایی همه مدرسه‌های دینی که به سبب فعالیت‌های سیاسی تعطیل شده‌اند ۴- آزادی بیان بدون هیچ گونه قید و شرط ۵- تحریم پورنوگرافی ۶- چادر پوشش همگانی زنان شود ۷- حمایت از مستضعفین ۸- استقلال اقتصاد ایران از سرمایه داری بین المللی ۹- بازایستادن روابط سیاسی با اسراییل ۱۰- لغو تقویم شاهنشاهی و بازگرداندن تقویم اسلامی بر پایه هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه ۱۱- قطع رابطه با اسراییل

پس از پایان این مراسم، گروهی از طلبه‌ها به سوی مدرسه فیضیه راه افتادند و شیشه‌های بانک‌های سر راه خود را شکستند و به پاسگاه پلیس یورش بردند. بیست و هشت تن از این شورشیان دستگیر شدند. در همین روز آیینی نیز در شهرستان خمین برگزار شد. آخوندی در این مراسم سخنرانی کرد و باز هم خمینی را « امام » خواند. روشن بود که موافقتی شده است که خمینی را امام بنامند و بالاتر از دیگر آیت الله‌ها بنهند. هم چنین آشکار شد که با این کار می‌خواهند به خمینی مقام رهبری در توطئه علیه شاه ایران بدهند.

درخواست پنجم تحریم پورنوگرافی یعنی تحریم سینما، تاتر، کاباره، بار، موزیک و کنسرت و ... یا روی هم رفته تحریم هنرمندان کشور. در این زمان، بر بازرگان و همدستانش سید جوادی‌ها و دیگران روشن بود که خمینی و همدستان وی حقوق بشر در دستور کارشان نیست. درخواست‌ها برای بوجود آوردن یک جامعه بی طبقه توحیدی بر پایه قوانین اسلام در ایران بود. روشی که خمینی چیان برگزیدند، این بود که نه تنها پهرست درخواست هایشان را می‌دادند بلکه به همراه این پهرست‌ها، خشونت و ویرانی و قتل به همراه آورد.

در روز شنبه ۱۷ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی روزنامه اطلاعات مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه نوشته احمد رشیدی مطلق را به چاپ رساند. مقاله‌ای که حقایقی را درباره زندگی نامه خمینی روشن کرد. در این مقاله آمده بود:....مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه‌خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نگردیدند، در صدد یافتن یک «روحانی» برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه‌طلب باشد و بتواند مقصود آن‌ها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند....

چاپ این مقاله در گوشه‌ای از روزنامه اطلاعات سبب شد که گروهی طلبه در قم سر به شورش بردارند که به خشونت بیش از اندازه انجامید، چند تن از شورشیان کشته شدند. جبهه ملی که از حقوق بشر می‌گفت در این خشونت‌ها همدست شد. با کشته شدن این چند تن در تظاهرات قم، خمینی چیان و اسلامیون و جبهه ملی بهانه‌ای به دست آوردند و چهلم اینان را برگزار کردند و در هر چهلمی، کسی را کشتند و یا کشته شد و دوباره چهلمش برگزار شد. در همه این ناآرامی‌ها جبهه ملی یا جبهه امت پیشگام راه اندازی خشونت‌ها بود.

سرانجام اوضاع کشور آرام شد و دیگر خبری نبود تا اینکه در ۱۴ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، ماه رمضان آغاز شد و این روز بزرگترین جشن ملی ایرانیان یعنی جشن مشروطیت نیز بود. در روز ۱۴ امرداد ماه شاهنشاه آریامهر به مناسبت آغاز هفتاد و سومین سالروز انقلاب مشروطه سخنرانی فرمودند، شاهنشاه آریامهر درباره انتخابات آزاد سخنان رسایی ایراد کردند و از آزادی‌های سیاسی که به مردم ایران داده‌اند گفتند و یادآور شدند که هم اکنون پایوران مسئول روی لایحه تظاهرات سیاسی و آزادی مطبوعات کار می‌کنند. شاهنشاه بسیار آرام سخن گفتند ولی به دشمنان ایران هشدار دادند که سرنوشت ایران را نمی‌توان به بازی گرفت.

کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر برای روز مشروطه برنامه دیگری در سر داشت، تظاهرات در همه شهرهای بزرگ علیه شاهنشاه ایران. ۲۰ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی از چند روز پیش از آن در یک یورش سازمان داده شده و مسلحانه تروریست‌های اسلامی و چریک‌های فدایی خلق و دیگر سازمان‌های تروریستی مانند مجاهدین، همان کسانی که زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور برای ویرانی کشور گردآمدند در اسپهان به سازمان‌های دولتی، بانک‌ها، سینماها و هتل‌ها یورش بردند، درخت‌ها را بُریدند، شیشه‌ها را شکستند و کوکتل مولوتف پرتاب کردند و با گلوله به جان ماموران پلیس افتادند. در این زد و خوردها چهارده تن از ماموران آتش نشانی و بیش از ۴۰ تن از ماموران پلیس به سبب پرتاب سنگ و مواد آتش زا زخمی و به بیمارستان برده شدند. پنج پلیس نیز با شلیک گلوله تروریست‌ها زخمی شدند و به بیمارستان برده شدند. چهار تن از تروریست‌ها کشته و هفت تن زخمی شدند. با درخواست و پافشاری بلندپایگان اسپهان، دولت دستور داد تیمسار سرلشکر ناجی فرمانده مرکز توپخانه و موشک‌ها فرماندار نظامی اسپهان شد و اعلامیه‌های برقراری حکومت نظامی را دستینه کرد.

برای ۲۸ امرداد ماه بیست و پنجمین سالگرد رستاخیز ملت ایران علیه محمد مصدق جبهه ملی یا جبهه امت به همراه کمیته اجرایی دفاع از آزادی و حقوق بشر و شورایی که خمینی و همدستانش به راه انداخته بودند ، برنامه ویژه‌ای برای ۲۸ امرداد آماده ساخته بودند. در ۲۸ شهر ۲۸ سینما آتش زده شد. بزرگترین فاجعه را حسین تکبعلی زاده در آبادان به انجام رسانید. بیش از ۶۰۰ مرد و زن و کودک ایرانی در سینما رکس آبادان در آتشی که خمینی افروخت و با بنزین هواپیما که خامنه‌ای آن را فراهم آورده بود، سوزاندند و خاکستر کردند و بدین سان، حقوق بشر اسلامی را در ایران پیاده کردند. حقوق بشر اسلامی یعنی می‌توان انسان‌هایی را که به سینما می‌روند آتش زد زیرا که سینما در اسلام ممنوع است.

۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۷ روز آدینه عید فطر راه پیمایی بزرگی در تهران و شهرستان‌ها از ساعت ۶ بامداد برگزار شد. کمونیست‌ها، اسلامیون، تروریست‌ها و وابستگان به نهضت آزادی، جبهه ملی/جبهه امت ، مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی ، توده ای‌ها برای نشان دادن قدرت در چهار جای تهران، تپه‌های قیطریه در شمال، نازی آباد در جنوب، فرح آباد ژاله در شرق و میدان محمدعلی جناح در غرب گرد آمدند. جمعیت به میدان راه آهن رسید و از آنجا به سوی میدان شوش به راه افتاد. پس از میدان شوش به سوی خیابان شهباز و میدان خراسان رسیدند و از انجا به سوی میدان ژاله به راه افتادند. همدستانشان با نصب تابلوهای مقوایی، میدان ژاله را «میدان شهیدا» نامگذاری کرده بودند. شیخ یحیی علامه نوری که در خیابان ژاله عربده می‌کشید گفت که اگر دستگاه‌های شهرداری این میدان و خیابان را به نام "شهدا " نشناسد، مسلمین و امت اسلام خیابان ژاله را به نام خیابان شهدا خواهند شناخت و دیگر اسمی از ژاله نخواهند آورد. شهدا را چند روز بعد تحویل دادند یعنی در روز ۱۷ شهریور ماه در میدان ژاله.

روز آدینه ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی با اینکه رادیو و بلندگوها برقراری حکومت نظامی را در تهران به آگاهی مردم می‌رساندند، تظاهرکنندگانی در خیابان باریک و میدان کوچک ژاله گردآمدند، سربازان پیوسته با بلندگوها برقراری حکومت نظامی را به مردم یادآوری می‌کردند و از آنها درخواست می‌نمودند که پراکنده شوند ولی انیرانیان که برآن بودند که درگیری و زد و خورد با سربازان بیافرینند به هیچ یک از هشدارها وقعی ننهادند و با آرنگ‌های ۱- زحمتکشان ایران متحد شوید ۲- واژگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک ۳- تبریز مستقل شد ۴- نابود باد رژیم سلطنتی ایران ۵- تنها راه آزادی جنگ مسلحانه است، در خیابان ماندند.

سربازان، خیابانی که به مجلس شورای ملی می‌رسید را بستند تا این انیرانیان تروریست‌ها به مجلس یورش نبرند. تروریست‌های چریک فدایی و مجاهدین که تازه از زندان آزاد شده بودند برآن بودند که مجلس را اشغال کنند و اعلام جمهوری اسلامی نمایند. از میان جمعیت به سربازان تیراندازی کردند. ... بسیاری از سربازان ارتش شاهنشاهی و مردم ایران از سوی فلسطینی‌ها و دانشجویان کنفدراسیون که در کمپ‌های تروریستی فلسطین، سوریه، لیبی، کوبا، کره شمالی و شوروی آموزش آدم‌کشی دیده بودند به تیربار مرگ بسته شدند و جان باختند. در این تیراندازی‌ها ۶۴ تن در میدان ژاله کشته شدند. گزارش پزشکی قانونی نشان داد که بسیاری از کشته شدگان، سربازان ارتش شاهنشاهی بودند و با گلوله‌هایی غیر از گلوله‌های ارتش و نیروهای انتظامی جان باخته‌اند.

کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نشان داد که کمیته‌ای است دروغین در خدمت استعمار تا حکومت اسلامی در ایران بر پا سازند. اینان از روز نخست با خمینی و همدستانش تنگا تنگ علیه ایران و ایرانی توطئه کردند، این کمیته نه تنها درخواست‌های خمینی که شاه باید برود و مشروطه شاهنشاهی باید نابود گردد، حکومت اسلامی باید در ایران بر پا شود ، خمینی رهبر و امام است، پیاده کردند. بررگترین هدف تولید شهید بود که با آن بتوانند نشان دهند که جنگی است میان اسلام و شاه. کشتن مردم بیگناه زیرا که آنان قوانین اسلام را رعایت نکرده‌اند مانند سینما رفتن که به آتش زدن بیش از ۶۰۰ مرد و زن ایرانی انجامید. جبهه ملی همان جبهه امت همه اعضایشان دست هایشان به خون ایرانیان آغشته است و جیهه ملی باید پاسخگوی تمام کشتارها و اعدام‌ها از روز ۲۲ بهمن باشد. این یک فاجعه ملی است که هنوز هموندان جبهه ملی یا همان جبهه امت وجود دارند و در تلویزیون‌های مزدوران به تبلیغ برای مصدق و جمهوری اسلامی و خودشان می‌پردازند. و هنگامی که درباره جمهوری ایرانی می‌گویند یعنی همان جمهوری اسلامی با همان ساختار ولی با نامی دیگر.