تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۳: خط ۳:
 
*
 
*
  
[[پرونده:ShahbanouFarahPahlaviSpeechInstituteASPEN12Tir2536Shahanshahi.jpg|thumb|left|400px]]
+
[[پرونده:Speech HIM Mohammad Reza Shah Pahlavi Saadabad Palace 18 May 1971 Part 2.mp4|thumb|left|240px|سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۰ - بخش دوم]]
  
'''[[سخنان علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی درباره حقوق بشر در نشست سالانه هیات امنای انستیتو آسپن در شهر آسپن کلرادو ۱۲ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]'''
+
'''[[بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباره دانشجویان تروریست و پیشرفت‌های ایران در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰]]'''  
  
برای من موجب خرسندی است که برای دومین بار طی دو سال اخیر خود را در میان شما می‌یابم و در نشست سالانه هیات امنای انستیتوی آسپن و مذاکرات شما شرکت می‌جویم. پس از بازدید قبلی من، ما این خوشوقتی را داشته‌ایم که مملکت من میزبان سمپوزیوم آسپن - تخت جمشید درباره «ایران گذشته حال و آینده» بوده است. گزارش‌هایی که در آن سمپوزیوم ارائه شد و گفتگوهایی که این گزارش‌ها برانگیخت در کتابی توسط انستیتو انتشار یافته است. این کتاب تحلیل‌های روشن و توأم با صراحتی را پیرامون تجارب کشور من در مسئله رشد نشان می‌دهد.
+
::: اشاره‌ای شد به یک عده گمراه که البته تعدادشان کم است و خیلی هم کم است، ولی این دلیل بر بی‌اعتنایی نسبت به موضوع نمی‌شود، به دو جهت، یکی اینکه واقعاً حیف است که از سی‌میلیون نفر جمعیت کشور حتی چند نفر گمراه باشند. البته تصور اینکه اینها بتوانند به مملکت صدمه بزنند تقریباً غیر ممکن است، اما به خودشان که صدمه می‌زنند، وقتی به خودشان صدمه بزنند به فامیل نزدیکشان هم ممکن است لطمه وارد بشود و اصولاً چرا این طور بشود؟
 
+
::: اگر مملکت ما کشوری بود که روی آن خاک مرده پاشیده بودند، اگر مملکتی بود که در حال درجا زدن بود، اگر مملکتی بود که اصول فئودالیته، اصول خانخانی، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، عدم امکان پیشرفت افراد در آن حکمفرما بود، یا وضع کارگران و طبقات دیگرش نامناسب بود، می‌گفتیم طبیعی است که عده‌ای به خاطر احساسات وطن‌پرستی نتوانند چنین اوضاعی را ببینند و بخواهند کمر خدمت ببندند و مملکت را نجات بدهند، ولی تعجب در این است کشوری که دنیا آن را کشور نمونه اعلام کرده و دوازده ماده انقلابش آن را با حفظ آزادی‌های فردی و انسانی به این مقام و منزلت رسانیده است، در چنین محیط و در چنین مملکتی که وضع به این صورت است و آینده آن باز هم درخشان‌تر خواهد شد، چطور ممکن است که در یک مغز سالم افکار منحرف و ناسالم و سیاه پیدا بشود؟ ما باید فکر کنیم که چطور چنین چیزی ممکن است، البته اگر خیلی غور و بررسی کنیم بالاخره به اینجا می‌رسیم که ممکن است عقده‌هایی در کار باشد و در این مورد کسانی هستند که (استغفرالله) با خدا هم دعوا می‌کنند و ایراد می‌گیرند که چرا این را به من ندادی؟ چرا آن را به من ندادی؟ چرا این طور کردی؟ باید گفت که بعضی‌ها طبعاً حسودند با این حال اجتماع ما نباید این را بدون اهمیت و سرسری بگیرند. نباید بگوید که اینها حداکثر چند صد نفر و یا چند هزار نفر بیشتر نیستند و چنین رقمی در مقابل جمعیت ایران اهمیتی ندارد، بگذار هر چه می‌خواهند سر و صدا بکنند، اقتضای سن بعضی‌ها این است، بالاخره خسته می‌شوند و ساکت می‌گردند. عده‌ای هم عادت دارند که می‌گویند خوب به من چه، دستگاه خودش فکری به حال آنها می‌کند و ترتیب کار را می‌دهد و جلوی خدای نخواسته خیانت را می‌گیرد. می‌خواهم بگویم نه، این طور نیست، این کار و وظیفه اخلاقی فرد فرد شما است، زیرا هر کدام از شما در برابر این مملکت سهم و وظیفه کاملاً مساوی دارید، این خاک، این آب، این هوا، به طور یکسان متعلق به همه شما است، بعد از شما متعلق به بچه‌های شما است و نسل بعد از نسل متعلق به ایرانی است. ما منابع طبیعی را ملی کردیم، جنگل‌ها ملی شد، مراتع بزرگ ملی شد، آب ملی شد، در حالی که شاید حتی مترقی‌ترین ممالک دنیا هنوز به این پایه نرسیده باشند، البته مقصودم ممالک و مجامع آزاد است.
'''حقوق بشر'''
+
::: پس از آنجا که سهم همه نسبت به این آب و خاک مساوی است، وظیفه‌ای هم که شما برای حفظ این کشور دارید مساوی است، وظیفه‌ای که در مقابل عده‌ای ناچیز که از راه راست منحرف شده‌اند دارید وظیفه مقابله و ارشاد و در صورت لزوم مقاومتی است که در برابر آنها باید بکنید.
 
+
::: من با امیدهای زیاد نسبت به آینده با شما صحبت می‌کنم، چون مطالب به قدری واضح و روشن است و امکانات کشور به اندازه‌ای زیاد است که جز اینکه انسان نسبت به آینده امیدوار باشد، راه دیگری ندارد.
این توجه به حقوق فرد و علاقه به آزادی در جهت شکوفایی هرچه بیشتر شایستگی فردی در تار و پود اعلامیه استقلال آمریکا که شما این هفته مراسم سالگرد آن را برگزار می‌کنید قرار دارد. توجه به حقوق فرد و رشد فرد در سنت‌های کشور من نیز ریشه‌های عمیق دارد، سنت‌هایی که مانند دیگر آثار ایران بسیار کهن است. کورش بزرگ ۲۵ سده پیش منشور حقوق بشر را صادر کرد. خردمندان ایران طی قرون و اعصار به ما آموختند که به انسان ارج بنهیم. آن‌ها مردم را راهنمایی کردند که با اعتلا نفس، جهان را از طریق مطالعه و مراقبه در درون خویش جستجو کنند. به گفته یکی از عارفان، محمد نسفی: هر انسان آینه‌ای است که جهان در آن منعکس می‌گردد. من در کنار هم قرار گرفتن این دو دیدگاه را که یکی توجه به حقوق بشر و دیگری تعلق به رشد و توسعه درونی فرد است بسیار شایسته می‌بینم. در نهایت، توسعه فقط ناشی از دستاورد مادی نیست بلکه مبتنی بر رشد فردی، غنای زندگی درونی و رجوع به حیات باطنی هر فرد نیز هست. البته ما می‌دانیم که برای تجلی نیروی خلق، برای شکوفایی هنر، موسیقی، ادبیات، علم و فلسفه انسان باید از قید ترس و زنجیر ستمگری آزاد باشد. بدین جهت است که ما حقوق و آزادی‌های بشر را گرامی می‌داریم و به آن‌ها ارج می‌گذاریم، بدین جهت است که ما باید از آن‌ها دفاع کنیم و آن‌ها را گسترش دهیم، اما در عین حال می‌دانیم که حقوق بشر تجزیه ناپذیر است. جهل و فقر فرساینده بردگی را در شکل‌های دیگری به انسان تحمیل می‌کنند، بیماری و محرومیت قید و بندهایی هستند که آزادی را محدود می‌سازند، خلاقیت را کاهش می‌دهند و روح را از گسترش بازمی‌دارند.
+
::: در چند سال پیش گفته بودم (و اتفاقاً وقایع و گذشت زمان هم ثابت کرد) که ما محکوم به پیشرفت هستیم. فرضیات هر قضیه و هر مسئله‌ای را که در نظر بگیرید به آسانی شما را به یک نتیجه می‌رساند. وقتی در این مملکت ثروت‌های ملی شما معین باشد و ثروت‌های بزرگ هم ملی شده باشند و همه آنها طبق برنامه به نفع اجتماع صرف بشود، و ثروت‌های هنگفت نشناخته دیگری هم باشد که ما از آنها اطلاع نداریم، امکانات معدنی و کشاورزی هم به اندازه‌ای باشد که هر فرد ولو اینکه تخصصی نداشته باشد، بتواند بفهمد که با پیشرفت زمان و انجام برنامه‌ها کشور به زودی به مرز تمدن بزرگ خواهد رسید، چطور می‌شود که انسان خوش‌بین نباشد.
 
+
::: این است که با وجود تمام این خوش‌بینی‌ها، وظیفه شما افراد ایرانی که در هر سازمان و هر دستگاه به خصوص در هر حزبی که هستید و مسئولیتی ندارید، یعنی حکومت در دست ندارید، باید وظیفه ایرانی بودن خود را انجام دهید و در عین خوش‌بینی، مترصد پیدا کردن نقاط ضعف یا مشکلات یا احیاناً معایبی که داریم باشید.
'''دموکراسی سیاسی'''
+
::: به زودی انتخابات کشور شروع خواهد شد، مسلماً تشکیلات شما نیز کاندیداهای انتخاباتی خود را معین خواهد کرد، وظیفه دستگاه‌های مملکتی خواهد بود که روش کاملاً بی‌طرفانه و شرافتمندانه‌ای را برای مبارزه آزاد بین کاندیداها فراهم بکند، شما هم وارد این مبارزه بشوید، نتیجه انتخابات هر چه شد اگر در اقلیت بودید وظیفه‌تان را با حرارت بیشتر و شور بیشتر ادامه بدهید، برای اینکه بالاخره اساس و محرک اولیه همه این کارها، یکی خدمت به وطن است و دیگری ارضای وجدان انفرادی شما، این کار را با صداقت به وطن، با حس میهن‌خواهی شدید، با حس مبارزه‌جویی و اگر لازم باشد با مبارزه‌طلبی ادامه بدهید. در مقابل دشمنان که به جای خود، در برابر هر نوع ضعف و فتوری که مشاهده می‌کنید مبارزه کنید، برای دفاع از منافع میهن‌تان سعی کنید صفوف خود را فشره‌تر نمایید و تشکیلاتتان را توسعه و بهبود ببخشید، و پیشنهادهای لازم برای تحریک بیشتر و فعالیت بیشتر در تشکیلات خودتان بدهید، به هر صورت به عنوان یک فرد حزبی و به عنوان یک نفر ایرانی وظیفه ملی و فردی و وجدانی خود را به خواست خداوند هر روز بهتر از روز پیش انجام بدهید.
 
 
دموکراسی سیاسی بدون دموکراسی اقتصادی چندان مفهومی ندارد و بر همه کشورها فرض است که در جهت توزیع عادلانه درآمد و فراهم ساختن یک زندگی متناسب برای همه شهروندان خود گام بردارند. در سراسر جهان سوم، ملت‌هایی هستند که با شهامت برای چیره شدن بر بار سنگینی که ناشی از ده‌ها و صدها سال عقب ماندگی، فقر و استثمار است پیکار می‌کنند. بسیاری از آن‌ها می‌کوشند کار دشواری را که عبارت از تلفیق هدف‌های دموکراسی سیاسی است انجام دهند. این کشورها در تلاش آن هستند که نهادهای متناسب با نیازها و سنت‌های ویژه خود را تقویت کنند. بدیهی است ملت‌ها با قبول تعهد معنوی لازم و اراده و رهبری سیاسی می‌توانند کارهای زیادی برای خود بکنند اما نمی‌توانند همه را به تنهایی انجام دهند و نباید همچنین انتظاری را از آنها داشت. ملت‌ها مجموعه‌های مجزا از یکدیگر نیستند و زمانی که ما از «زمین سفینه‌ای شکل» یا «دهکده جهانی» خود صحبت می‌کنیم باید بپذیریم که دست کم قسمتی از مسائل اقتصادی کشورهای جهان سوم ناشی از اوضاع و احوالی است که نظام فعلی اقتصاد بین المللی به وجود آورده است. این مسائل با موضوع‌های همچون رابطه مبادله، قیمت کالاها، کمک و انتقال تکنولوژی پیوند دارد. بعضی از این موضوع‌ها که در مرکز گفت و شنودهای شمال و جنوب نیز قرار دارند ماه گذشته در گروه کار آسپن در ایران مورد بحث واقع شدند. این‌ها مسائلی نیستند که ما بتوانیم از آن‌ها غفلت نماییم. واقعیت حاد زمان ما آن است که دو سوم بشریت همچنان در فقر و محرومیت به سر می‌برند و نمی‌توان پذیرفت که چنین وضعی بتواند بدون وارد ساختن لطمه شدید به سلامت جامعه بین المللی ادامه یابد. تعهد ما نسبت به آسایش و تکامل فرد دارای سه بُعد مرتبط با یکدیگر و وابسته با یکدیگر است. ما به اندیشه پایبند هستیم که باید کوشش فرد در جهت پیشرفت مادی و رشد معنوی باشد. ما واقف هستیم که این کوشش باید با تلاش‌های ملی در جهت حمایت حقوق فردی و ایجاد حداقل لوازم مادی برای همه توأم باشد. اما در عین حال ما می‌پذیریم که برای ریشه کن ساختن فقر و از میان بردن جهل و بیماری و ایجاد شرایطی که افراد بتوانند همه استعدادهای خود را بروز دهند به اقداماتی در سطح جهانی که جامعه بین المللی را در بر بگیرد نیاز داریم.
 
 
 
سعدی شاعر نامدار ما گفته است: «بنی آدم اعضای یکدیگرند -- که در آفرینش ز یک گوهرند» «چو عضوی بدرد آورد روزگار -- دگر عضوها را نماند قرار »
 
 
 
ما چاره‌ای نداریم جز آنکه راه حل مسائل جهانی را با یکدیگر جستجو کنیم. من اطمینان دارم که کار انستیتو آسپن از راه ترغیب گفت و شنود و تشویق بررسی مسائل مشترک، کمک مؤثری برای نیل به این هدف خواهد بود.
 
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۲۸


سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۰ - بخش دوم

بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباره دانشجویان تروریست و پیشرفت‌های ایران در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰

اشاره‌ای شد به یک عده گمراه که البته تعدادشان کم است و خیلی هم کم است، ولی این دلیل بر بی‌اعتنایی نسبت به موضوع نمی‌شود، به دو جهت، یکی اینکه واقعاً حیف است که از سی‌میلیون نفر جمعیت کشور حتی چند نفر گمراه باشند. البته تصور اینکه اینها بتوانند به مملکت صدمه بزنند تقریباً غیر ممکن است، اما به خودشان که صدمه می‌زنند، وقتی به خودشان صدمه بزنند به فامیل نزدیکشان هم ممکن است لطمه وارد بشود و اصولاً چرا این طور بشود؟
اگر مملکت ما کشوری بود که روی آن خاک مرده پاشیده بودند، اگر مملکتی بود که در حال درجا زدن بود، اگر مملکتی بود که اصول فئودالیته، اصول خانخانی، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، عدم امکان پیشرفت افراد در آن حکمفرما بود، یا وضع کارگران و طبقات دیگرش نامناسب بود، می‌گفتیم طبیعی است که عده‌ای به خاطر احساسات وطن‌پرستی نتوانند چنین اوضاعی را ببینند و بخواهند کمر خدمت ببندند و مملکت را نجات بدهند، ولی تعجب در این است کشوری که دنیا آن را کشور نمونه اعلام کرده و دوازده ماده انقلابش آن را با حفظ آزادی‌های فردی و انسانی به این مقام و منزلت رسانیده است، در چنین محیط و در چنین مملکتی که وضع به این صورت است و آینده آن باز هم درخشان‌تر خواهد شد، چطور ممکن است که در یک مغز سالم افکار منحرف و ناسالم و سیاه پیدا بشود؟ ما باید فکر کنیم که چطور چنین چیزی ممکن است، البته اگر خیلی غور و بررسی کنیم بالاخره به اینجا می‌رسیم که ممکن است عقده‌هایی در کار باشد و در این مورد کسانی هستند که (استغفرالله) با خدا هم دعوا می‌کنند و ایراد می‌گیرند که چرا این را به من ندادی؟ چرا آن را به من ندادی؟ چرا این طور کردی؟ باید گفت که بعضی‌ها طبعاً حسودند با این حال اجتماع ما نباید این را بدون اهمیت و سرسری بگیرند. نباید بگوید که اینها حداکثر چند صد نفر و یا چند هزار نفر بیشتر نیستند و چنین رقمی در مقابل جمعیت ایران اهمیتی ندارد، بگذار هر چه می‌خواهند سر و صدا بکنند، اقتضای سن بعضی‌ها این است، بالاخره خسته می‌شوند و ساکت می‌گردند. عده‌ای هم عادت دارند که می‌گویند خوب به من چه، دستگاه خودش فکری به حال آنها می‌کند و ترتیب کار را می‌دهد و جلوی خدای نخواسته خیانت را می‌گیرد. می‌خواهم بگویم نه، این طور نیست، این کار و وظیفه اخلاقی فرد فرد شما است، زیرا هر کدام از شما در برابر این مملکت سهم و وظیفه کاملاً مساوی دارید، این خاک، این آب، این هوا، به طور یکسان متعلق به همه شما است، بعد از شما متعلق به بچه‌های شما است و نسل بعد از نسل متعلق به ایرانی است. ما منابع طبیعی را ملی کردیم، جنگل‌ها ملی شد، مراتع بزرگ ملی شد، آب ملی شد، در حالی که شاید حتی مترقی‌ترین ممالک دنیا هنوز به این پایه نرسیده باشند، البته مقصودم ممالک و مجامع آزاد است.
پس از آنجا که سهم همه نسبت به این آب و خاک مساوی است، وظیفه‌ای هم که شما برای حفظ این کشور دارید مساوی است، وظیفه‌ای که در مقابل عده‌ای ناچیز که از راه راست منحرف شده‌اند دارید وظیفه مقابله و ارشاد و در صورت لزوم مقاومتی است که در برابر آنها باید بکنید.
من با امیدهای زیاد نسبت به آینده با شما صحبت می‌کنم، چون مطالب به قدری واضح و روشن است و امکانات کشور به اندازه‌ای زیاد است که جز اینکه انسان نسبت به آینده امیدوار باشد، راه دیگری ندارد.
در چند سال پیش گفته بودم (و اتفاقاً وقایع و گذشت زمان هم ثابت کرد) که ما محکوم به پیشرفت هستیم. فرضیات هر قضیه و هر مسئله‌ای را که در نظر بگیرید به آسانی شما را به یک نتیجه می‌رساند. وقتی در این مملکت ثروت‌های ملی شما معین باشد و ثروت‌های بزرگ هم ملی شده باشند و همه آنها طبق برنامه به نفع اجتماع صرف بشود، و ثروت‌های هنگفت نشناخته دیگری هم باشد که ما از آنها اطلاع نداریم، امکانات معدنی و کشاورزی هم به اندازه‌ای باشد که هر فرد ولو اینکه تخصصی نداشته باشد، بتواند بفهمد که با پیشرفت زمان و انجام برنامه‌ها کشور به زودی به مرز تمدن بزرگ خواهد رسید، چطور می‌شود که انسان خوش‌بین نباشد.
این است که با وجود تمام این خوش‌بینی‌ها، وظیفه شما افراد ایرانی که در هر سازمان و هر دستگاه به خصوص در هر حزبی که هستید و مسئولیتی ندارید، یعنی حکومت در دست ندارید، باید وظیفه ایرانی بودن خود را انجام دهید و در عین خوش‌بینی، مترصد پیدا کردن نقاط ضعف یا مشکلات یا احیاناً معایبی که داریم باشید.
به زودی انتخابات کشور شروع خواهد شد، مسلماً تشکیلات شما نیز کاندیداهای انتخاباتی خود را معین خواهد کرد، وظیفه دستگاه‌های مملکتی خواهد بود که روش کاملاً بی‌طرفانه و شرافتمندانه‌ای را برای مبارزه آزاد بین کاندیداها فراهم بکند، شما هم وارد این مبارزه بشوید، نتیجه انتخابات هر چه شد اگر در اقلیت بودید وظیفه‌تان را با حرارت بیشتر و شور بیشتر ادامه بدهید، برای اینکه بالاخره اساس و محرک اولیه همه این کارها، یکی خدمت به وطن است و دیگری ارضای وجدان انفرادی شما، این کار را با صداقت به وطن، با حس میهن‌خواهی شدید، با حس مبارزه‌جویی و اگر لازم باشد با مبارزه‌طلبی ادامه بدهید. در مقابل دشمنان که به جای خود، در برابر هر نوع ضعف و فتوری که مشاهده می‌کنید مبارزه کنید، برای دفاع از منافع میهن‌تان سعی کنید صفوف خود را فشره‌تر نمایید و تشکیلاتتان را توسعه و بهبود ببخشید، و پیشنهادهای لازم برای تحریک بیشتر و فعالیت بیشتر در تشکیلات خودتان بدهید، به هر صورت به عنوان یک فرد حزبی و به عنوان یک نفر ایرانی وظیفه ملی و فردی و وجدانی خود را به خواست خداوند هر روز بهتر از روز پیش انجام بدهید.