تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:ShahanshahInterview23022537Shahanshahi1.jpg|thumb|left|280px|مصاحبه شاهنشاه آریامهر ۲۳ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353d.jpg|thumb|left|200px|چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
[[پرونده:ShahanshahInterview23022537Shahanshahi2.jpg|thumb|left|290px|شاهنشاه آریامهر در گفتگو با رسانه‌های گروهی]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeechRoozKargar11Ordibehesht1353b1.jpg|thumb|left|160px|سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی]]
 +
'''[[بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳]]
  
'''[[مصاحبه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر با نمایندگان رسانه‌ها در بازگشت از خراسان ۱۰ خرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی]]'''
+
(در کاخ سعدآباد)
  
::: در مورد مسکن باید بگویم که بیش از ۳۰ سال پیش در آن زمان گفته‌بودم هر کارخانه‌ای که بیشتر از ۱۰۰ نفر کارگر داشته‌باشد، قاعدتاً باید همانطور که کارخانه را می‌سازد و ماشین را سوار می‌کند، برای کارگرانش هم به فکر مسکن باشد. البته بیش از ۳۰ سال پیش، تا ۲۵۲۱ که انقلاب ایران شروع شد، ما از مراحل مختلفی گذشتیم. فلسفه کاملی را که ما داریم البته در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" خوانده‌اید، اصولاً فکر می‌کنیم که به مصلحت کار هم هست که خانه کارگر نزدیک محل کارش باشد.
+
کارگران شریف ایران
::: این سیاست کلی است و تا جایی که ممکن است دنبال خواهدشد. مگر اینکه کارخانه در محلی واقع شده‌باشد که غیر ممکن باشد که نزدیکش محل برای ساختن خانه کارگران پیدا کرد. برای این هم می‌شود راه حل‌هایی پیدا کرد که حتی‌المقدور نزدیک‌تر باشد.
 
::: کارخانه‌ها هم اگر کهنه و قدیمی و فرسوده باشند، باید کم‌کم به جاهای دیگری منتقل بشوند. چون اصول این است که کارخانجات ما در آینده باید در مقیاس بین‌المللی کار بکنند، اگر بخواهند که قیمت‌های آنها با جاهای دیگر قابل رقابت باشد. ولی اگر بخواهند محصول محدودی به عمل بیاورند، این گران تمام می‌شود و قابل رقابت هم نیست ولی خود کارخانجات خصوصی با کمک تمام دستگاه‌هایی که برای این کارها ایجاد شده‌است مثل بانک‌های مختلف تخصصی و صنایع ملی که توسط دولت ایجاد شده انشاءالله هر چه زودتر بتوانیم مسکن برای کارگران شاغل درست بکنیم.
 
::: مسکن برای کارگری که بازنشسته خواهدشد، آن هم مطلبی است که فراموش نمی‌شود و برای آن هم انشاءالله ما قدم‌های لازم را بر خواهیم‌داشت.
 
  
::: '''آینده صنعتی و کشاورزی خراسان'''
+
برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.
:::ملاحظه کنید ممالک پیشرفته دنیا را، حالا درمورد امریکا مثال می‌زنیم، از یک طرف به عنوان نمونه یک دنیای به اصطلاح سرمایه‌داری و سوئد به عنوان مملکتی است که رژیمش نیمه سرمایه‌داری است. وضع ما اصولاً فرق می‌کند، برای اینکه در آنجا مالکیت‌های خصوصی هست. مخصوصاً در امریکا مالکیت‌های خصوصی خیلی بزرگ است. ولی در اینجا مالکیت‌ها خوشبختانه با اصلاحات ارضی تبدیل شد به خرده مالکی، منتهی باید اینها را در تعاونی‌ها و شرکت‌های سهامی زراعتی دو مرتبه جمع کنیم.
 
::: ممالک پیشرفته شاید سه درصد جمعیتشان بیشتر مشغول کشاورزی نیست. فکر می‌کنم سوئد همینطور است، انگلستان هم همینطور است. امریکا شاید نزدیک پنج درصد باشد، چطور ممالکی مثل اینها، امریکا با پنج درصد جمعیت مشغول کشاورزی‌اش که فقط غذای خودش را می‌دهد بلکه میلیون‌ها تن در سال اضافی تولید می‌کند که مقدار زیادی از جمعیت دنیا را غذا می‌دهد. سوئد در صورتی که آب و هوایش اینقدر مناسب نیست با یک درصد خیلی کمی از جمعیتش مثل اینکه در امر کشاورزی خودکفا است. ما باید یک حد وسطی را برای خودمان پیدا کنیم که اگر ممکن باشد، با وجود تمام اشکالات جوی از لحاظ کشاورزی بتوانیم خودکفا بشویم. در بعضی محصولات که حتماً می‌توانیم صادرکننده باشیم، ولی محصولاتی که می‌گویم بیشتر میوه است، چون فلات ایران برای میوه خیلی مناسب است.
 
  
::: '''کشاورزی'''
+
مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.
::: این امر خیلی دقیقی است که چطور در عین حال جمعیتی که الان مشغول کشاورزی است، بالاخره ایرانی هستند و زندگی و درآمدشان لااقل به اندازه‌ای برسد که برای تمدن ما قابل قبول باشد. اگر احیاناً کشیده می‌شوند به سمت قطب‌های صنعتی، آنهایی که در دهات باقی می‌مانند با تبحرشان، تخصصشان و راندمان کارشان بالا برود و درآمدشان به اندازه‌ای باشد که هم امرار معاششان خوب و قابل قبول باشد و هم زندگی طوری برایشان راحت باشد که در ده باقی بماند. این امر دقیقی است ولی جواب این است که باید به هر دو توجه کرد، هم صنعتی‌کردن خراسان و هم توسعه کشاورزی خراسان.
 
 
 
::: '''آینده خراسان'''
 
::: فکر می‌کنم حتماً اولاً آب و هوای خراسان روی هم رفته خوب است و تازگی معادن ذغال مهمی حتی از نظر بین‌المللی در حاشیه کویر پیدا شده، در یکی دو نقطه خراسان هم آهن خوب پیدا شده‌است، در سرخس هم که گاز می‌شناسیم. شاید جای دیگری باشد که در آینده پیدا کنیم، پس ما می‌توانیم مسلماً در خراسان صنایع فولاد را شروع بکنیم. یا بر اساس احیاء مستقیم، یعنی به وسیله گاز مثل چیزهایی که در اهواز دیدید و یا فردا در بندرعباس خواهدشد یا در نقاط دیگر ایران یا احتمالاً استفاده از زغال این معادن به وسیله گاز هم نیروی برق حسابی می‌شود تولید کرد و اگر در منطقه خراسان پس از مطالعات کافی مناطقی باشد که از لحاظ زلزله خطرناک نباشد نیروگاه‌های اتمیک هم البته به جای خود در اینجا مولد برق خواهدشد و زیربنای صنعتی این استان را تشکیل خواهدداد و توسعه صنایع را در اینجا تأمین خواهدکرد. ولی این صحبت‌هایی که کردم راجع به صنایع سنگین است، البته در اطراف صنایع سنگین صدها صنایع دیگر هم می‌توان ایجاد کرد.
 
 
 
::: '''توسعه دانشگاه فردوسی'''
 
::: توسعه این دانشگاه تقریباً پیش‌بینی شده‌است. دانشگاه فردوسی از دانشگاه‌های خوب و بزرگ ایران خواهدشد و اصولاً اشکالات دانشگاهی ما تقریباً همه جا یکسان است. یکی کمبود کادر است، که هنوز ما کمبود داریم، یکی موضوع ساختمان و محل درس است و یکی موضوع مسکن استادان است و یکی احیاناً خوابگاه دانشجویان. ولی اتفاقاً مشهد طوری است که بناهای زیادی ساخته شده که انتقال آن به دانشگاه آسان است و شاید از هر دانشگاه دیگری تأمین مسکن استادان در دانشگاه فردوسی ساده‌تر باشد. سایر مطالب آن همانطور که گفتم مثل سایر نقاط مملکت است که انشاءالله به تدریج و با فرصت نقائص بر طرف شود.
 
 
 
::: از بدو ورود من تا به حال شاهد و ناظر جریانات بودید که مردم چه احساسات وطن‌پرستانه ابراز داشتند و چه کارهایی انجام گرفته‌است. با دیدن این احساسات مردم و این پیشرفت‌ها من خودم واقف هستم که خوب، نواقص داریم. اینجا داریم، جاهای دیگر داریم. ولی نواقصی است که می‌تواند بر طرف بشود. انسان به یاد چند چیز می‌افتد که چطور مملکتی که نوزده ماده انقلابش با آن دورنمایی که من در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" ترسیم کردم و این نوزده ماده انقلاب را شما با هر جایی می‌توانید مقایسه بکنید، معهذا چند نفری ولو زیاد نباشند، پیدا می‌شوند که حرف‌های دیگری می‌زنند.
 
::: من همانطور که قبلاً گفتم، شاید سالی چهار مرتبه، اگر لازم باشد بیشتر، نمایندگان مطبوعات و رسانه‌های دسته‌جمعی ایران را خواهم پذیرفت و به سؤالاتشان جواب خواهم‌داد یا احیاناً اگر مطالبی باشد، خود من عنوان می‌کنم. چطور شده‌است که ما می‌شنویم یک عده به عنوان مثلاً دانشجو نقاب به سرشان می‌زنند و دانشجویی را که سر درس حاضر می‌شود و به کلاس درس می‌رود و مرتب هست، او را می‌زنند و حتی چاقو می‌زنند و مانع درس خواندن او می‌شوند. معنی‌اش چیست؟ معنی‌اش آیا این است که این مملکت در آینده هیچ فرد عالم باسوادی نداشته‌باشد؟ یعنی قابل اداره‌کردن نباشد؟
 
::: به عنوان یک مملکت زنده و مترقی، اینها "تراکت" و شب‌نامه پخش می‌کنند، می‌گویند که ما چریک‌های فدایی خلق هستیم و باید با قیام مسلحانه تکلیف این مملکت را روشن بکنیم. اگر از یک طرفی، کسی بخواهد درس نخواند، اگر مخالف نوزده ماده انقلاب باشد یعنی مخالف اصلاحات ارضی، یعنی زارع دو مرتبه باید مالک سابق بیاید بالای سرش، یا اینکه زارع باید برود در دستگاه‌های اجتماعی که مالکیت در بین نیست با پیشرفت مملکت مخالف باشد، با مواد دیگر انقلاب مخالف باشد، یعنی در ایران کارگری که تا ۲۰ درصد سود کارخانه را سهم می‌برد، یا کارگری که می‌تواند صاحب سهم بشود، نباشد؟ یعنی کارگر فقط آلتی باشد که با دستور کار بکند (در جایی که به او می‌گویند) و هیچ گونه اختیاری از خودش نداشته‌باشد غیر از اینکه فقط او هم یک ماشین باشد پهلوی ماشین بایستد، خوب نتیجه‌اش که معلوم است چیست. یعنی تحویل مملکت به اربابان خارجی خودشان. ولی تا من هستم، تا وطن‌پرستان هستند، تا نیروهای مسلح مملکت هستند، خوب ما که نخواهیم گذاشت این کار بشود.
 
 
 
::: '''باده‌نوشان'''
 
::: کسانی که به سلامتی "پیشه‌وری" باده نوشیدند، کسانی که در برگشت آذربایجان کوچک‌ترین سهمی نداشتند، کسانی که مملکت را به ۲۵ مرداد رساندند، حاضر بودند که نفت ایران را با پنجاه درصد تخفیف به خارجی بفروشند که گفتم نتیجه‌اش به مراتب از قرارداد "گس‌گلشائیان" بدتر است. کسانی که در ۲۵ مرداد با توده‌ای‌ها ائتلاف کردند و همان توده‌ای‌ها در قسمت نظامیش مدارکی به دست ما آمد که دو هفته بعد توده‌ای‌ها اینها را از میان می‌بردند.
 
::: اینها هم نمی‌دانم با چه رویی شروع کردند به صحبت کردن. اینها که آرزویشان فقط تقسیم مملکت است، به فکر اینکه مملکت ایران قابل تقسیم هست، به فکر اینکه خان سابق یا مالک سابق، اینها می‌توانند یک سمت از مملکت را اداره بکنند. ولی این اشتباه است. اگر ما وطن‌پرستان نتوانیم این مملکت را حفظ بکنیم، این مملکت یک پارچه می‌رود به یک سمت. آن هم نه سمت اینها. فقط راهی که هست، رفتن به سمت توده‌ای‌ها است. این است که من تعجب می‌کنم که چطور ممکن است یک مملکتی از یک طرفی آنقدر ترقی بکند و این اصول، نوزده ماده تا به حال، شاید بعد هم باشد، برای پیشرفت این مملکت وضع شده باشد و به طور یقین اگر ما کار بکنیم، به تمدن بزرگ می‌رسیم، یک عده این طور گمراه و بدبخت باشند.
 
 
 
::: '''منشاء تحریکات'''
 
::: منشاء این تحریکات مسلماً دو جا است.
 
::: دو جا است، منتها یکی از آن دو جا، اشتباه می‌کند. برای اینکه سر نخ بعد اگر اتفاقی بیافتد، فقط به یک سمت خواهدرفت.
 
::: دولت البته وظایفی دارد که حفظ نظم مملکت است.
 
::: چطور ممکن است یک ایرانی قبول بکند مملکتش که می‌تواند به "تمدن بزرگ" برسد، احیاناً یک مملکت یا تقسیم شده یا از بین رفته یا عقب افتاده خاک بر سر باشد، چطور ممکن است؟
 
::: این است که من می‌گویم رسانه‌های اجتماعی وظیفه خیلی بزرگی دارند، وظیفه خطیری دارند و در واقع وظیفه ملی، میهنی دارند که اینها نمی‌گویم معایب را نگویند. به عکس آن هم جزو وظایفشان است. هر عیب صحیحی که می‌بینند باید بگویند، دنبال بکنند، آنقدر دنبال بکنند تا اینکه برطرف شود. ولی در عین حال هم هر چیزی که ممکن است مملکت را به خطر بیندازد، این هم وظیفه‌شان هست که گوشزد بکنند. مردم اصولاً فراموشکارند و یک چیز دیگر هم هست. در بیست و هشتم مرداد ۲۵۱۲ اینها که الان چهل سالشان است، پانزده سالشان بود. یادشان نیست، مگر اینکه برایشان تعریف بکنند. آنهایی که سی سالشان است، که اصلاً یادشان نیست. اینها که الان درس می‌خوانند که به دنیا نیامده‌بودند. این موضوعی است که باید گوشزد بشود، دو مرتبه گفته بشود. اگر مملکت دیگری بود، تا به حال مثلاً صد تا فیلم سینمایی درست کرده‌بودند. حالا ما نمی‌دانیم، نمی‌کنیم، یه خورده دلمان به این محکم است که دستگاه هست، دستگاه مراقب است یا فلان. اما بعضی اوقات دیگر وظیفه ملی می‌شود.
 
 
 
::: '''برای چه می‌ترسند؟'''
 
::: شنیده‌ام که بعضی ایرانی‌ها ترسشان برداشته، خودشان با هر چه دارند، از این مملکت می‌روند. معلوم نیست برای چه می‌ترسند. اولاً چه لطفی دارد که اگر در یک جای دیگر زندگی بکند، خوب هم زندگی بکند، اما یک ایرانی آواره‌ای باشد، چه لطفی دارد؟ این را من نمی‌فهمم. ولی یک عده‌ای را ممکن است وحشت گرفته‌باشد. در صورتی که ممکن است دولت مقتدر باشد اما همه‌اش نمی‌شود روی این حساب کرد باید ملت هم راجع به این چیزها کاملاً آشنا بشود.
 
 
 
::: ''آبیاری در خراسان'''
 
::: از لحاظ سدسازی خوشبختانه محل سه سد در اطراف خود مشهد موجود است. امروز یک تکنیک‌هایی هست که از داخل زمین، آب‌های زیادی را دو مرتبه جمع می‌کنند یا تصفیه می‌کنند یا صرف زراعت می‌کنند.  متدهایی برای این کار هست مثل "آبیاری قطره‌ای" که به خصوص برای هر چیزی که جنبه بوته دارد یا جنبه قلمه دارد. در مقابل هر بوته‌ای، هر قلمه‌اش، آن قطره‌ای که باید از آن منطقه بیاید بیرون، می‌آید بیرون، آب مخلوط با کود است و خیلی سیستم خوبی است. دو سوم آب را می‌شود صرفه‌جویی کرد. الان در همین جا، در همین باغ، یک قسمت را "آبیاری قطره‌ای" کرده‌اند. شاید بعضی اشخاص دیگر هم در خراسان این کار را کرده‌باشند.
 
::: می‌توانید بروید ببینید. اصلاً رپرتاژ بکنید راجع به همین کار. حساب بکنید که چطور اگر در مقابل هر درختی قطره‌ قطره آب بیاید تا این چیزهایی که آب می‌بندند به تمام "کرت"، آن چقدر آب مصرف می‌کند؟ اگر قطره‌قطره بگذارید جلوی بوته درخت چقدر؟ همانطور که به شما گفتم، دو سوم در آب صرفه‌جویی می‌شود. ولی در بعضی زراعت‌ها نمی‌شود این کار را کرد. البته زراعت را می‌شود آبیاری بارانی کرد، دستگاه‌هایی هست که مثل فواره آب می‌پاشد. ولی خوب زمین آن باید حتماً همواره باشد. اگر هموار نباشد، مشکلاتی تولید می‌کند. ولی به هر صورت باید اینها را کاملاً مطالعه بکنیم. حتی بعضی‌ها عقیده دارند که "دیم" عمل کنیم، ولو قیمت گندم هم بالا باشد. قیمت گندم شاید الان در ایران دو برابر قیمت بین‌المللی است، ولی می‌گویند که می‌پاشیم. یک سال آمد، یک سال نیامد، به هر صورت یک محصولی است در مملکت و الا در آن نقطه غیر از "دیم" چیز دیگری عمل نمی‌آید. مثلاً علف عمل نمی‌آید. علف اگر بکاریم، در تابستان خشک می‌شود، در صورتی که گندم مدت رشدش خیلی طولانی‌تر است.
 
::: اینها مطالبی است که باید باز هم صرف وقت کرد. ولی اساس کار،  بهترین روش مصرف آب است، تجزیه جنس خاک است. تجویز اینکه این خاک چقدر آب می‌خواهد، چقدر کود می‌خواهد و این خصوصیات ممکن است سال به سال فرق کند. امسال مثلاً هر متر مربع زمین چند لیتر آب می‌خواهد و چقدر کود می‌خواهد و چه نوع کود می‌خواهد، سال دیگر ممکن است عوض بشود. همین است که ما باید مملکتمان را به چند منطقه در واقع زراعی تقسیم بکنیم. در هر منطقه‌ای یک مرکز تجسس و کشاورزی داشته‌باشیم که دائم کارش همین مطالعات باشد. نوع خاک، جنس خاک، مقدار آب، مقدار کود، فکر می‌کنم که خراسان خوشبختانه بتواند خیلی بیش از مقدار فعلی، فرآورده‌های کشاورزی تولید بکند.
 
  
 +
دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.
  
 +
با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند  به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۶


چهار هزار تن از کارگران در باریابی روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳
سخنان اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی کارگران روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۲۵۳۳ شاهنشاهی

بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی چهارهزار تن نمایندگان کارگران و اتحادیه و سندیکاهای کارگری روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳

(در کاخ سعدآباد)

کارگران شریف ایران

برای اولین بار بنا شد که اجتماع بزرگی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگران در یک نقطه جمع شوند تا با دیدن آن‌ها و تماس نزدیک با آن‌ها پیام خود را هر چه مستقیم تر بوسیله شما به سایر همکاران و هم مسلکان تان ابلاغ کنیم. در چنین روزی کارگران استثمار شده ممالک صنعتی، زیر بار تحمل رنج‌های غیر انسانی نرفتند و سینه‌های خود را سپر کردند و به خون آغشته نمودند تا اینکه کارفرمایان بی خبر از عدالت‌های اجتماعی و بی خبر از دنیا را آگاه کنند که ادامه آن رویه غیر انسانی دیگر ممکن نیست. از آن روز به بعد زحمتکشان و کارگران دنیا این روز را گرامی می‌دارند و جشن می‌گیرند و ما نیز با وجود اینکه کاری که در دیگر نقاط با چنین اصطکاک وحشتناکی انجام گرفت و باعث از بین رفتن جنبه‌های غیر انسانی روابط کارگر و کارفرما شد و بتدریج منجر به افزایش دستمزد کارگران و آنگاه عرضه سهام کارخانجات در بورس‌ها شد، با این حال امروز من و شما روزی را گرامی می‌داریم که بدون خونریزی نتایجی را که ذکر خواهم کرد به دست آوردیم و پیش خود مفتخریم که درایت ایرانی، کاری را که دیگران با خونریزی کردند و طی ده‌ها سال به دست آوردند ما بیشتر از آن را فقط در عرض ده الی یازده سال به دست آوردیم. بواسطه نزدیکی که هم با شما و هم با سایر طبقات ملت ایران، از جمله زارعین کشور و سایر زحمتکشان این مملکت حس می‌کردم، همانطور که اطلاع دارید انقلاب شاه و مردم در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به صحه ملت ایران که بزرگترین تأییدات می‌باشد درآمد و به مرحله اجراء گذاشته شد. در این مدت اضافه بر شناخت اصالت ذاتی و شرافت ذاتی کارگر ایرانی و خاتمه دادن به دوره بهره برداری انسان از انسان، همانطوری که به بهره برداری مالک از زارع خاتمه داده شد، در مورد شما نیز عمل شد.

مظاهر این کار چیست؟ اول شرکت در سود کارخانه‌ها که سال به سال روی تجربه بیشتر به هدفی که باید بطور قاطع و نظارت شده برسیم نزدیکتر می‌شویم که از آنجمله سهیم شدن کارگران در بیست درصد سود کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است که در این راه فکر می‌کنم امروز نسبت به روز اول تفاوت بسیاری را می‌توان دید. این سود البته در بعضی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر، ولی متوسطش در حدود تقریباً سه ماه دستمزد می‌شود و همانطور که تذکر داده‌ام در عمل باید سعی بکنیم حقیقتاً بیست درصد سود به دست بیاید. حال بهترین راه اینکار چیست، این مطلبی است که سندیکاهای کارگری شما با کمک وزارت کار که وظیفه‌اش پشتیبانی از شماست، در مطالعه جزئیات هر کارخانه باید این نتیجه را به دست بیاورند. البته سالم‌ترین طریق برای نیل به این مقصود افزایش تولید است، برای اینکه با تولید بیشتر نه فقط درآمد شما بالاتر می‌رود، بلکه اقتصاد مملکت نیز سالم تر و قوی تر و پر رونق تر می‌شود، ولی تنها به این اکتفا نباید بکنیم. شرکت در سود کارخانه‌ها، یعنی حاصل کار شما فقط عاید کارفرما یا سرمایه دار نمی‌شود، بلکه حاصل کار شما به همان نسبت عاید خود شما نیز می‌شود و بعلاوه این امر انگیزه‌ای است برای کار، اما با عرضه کردن سهام کارخانجات و خرید آن از طرف شما، نه فقط از کار و دسترنج خود منتفع می‌شوید، بلکه در مالکیت کارخانه نیز سهیم می‌شوید و مالکیت در کارخانه هم در واقع یک نوع شرکت در مالکیت مملکت است. نه تنها بخاطر اینکه اسم تان ایرانی است، بلکه سازمان و جامعه ما به شما حق یک نوع مالکیت در ثروت‌های این مملکت را می‌دهد. شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نه فقط بیست درصد از سود سهام آن را برای شما داده است، بلکه تمام این‌ها در یک نظام اجتماع آزاد انجام شده است. شما امروز می‌توانید انتخاب کنید که در کجا و در چه نقطه و به چه کاری مشغول باشید و چگونه زندگی بکنید. از این رو این آزادی فردی را باید گرامی بدارید. برای اینکه انسان موقعی قدر آزادی را می‌داند که آن را متأسفانه از دست بدهد و این چیزی است که به خواست خداوند هیچوقت در این مملکت پیش نخواهد آمد. اشتراک هر چه بیشتر افراد ایران در ثروت‌های ملی، شکل‌های گوناگون و جنبه‌های گوناگون به خود گرفته است، به عنوان مثال در نقاطی که بیشتر کارخانه‌های قند دولتی را به شرکت‌های تعاونی زراعی واگذار کرده‌ایم، زارع ایرانی امروز می‌تواند مالک کارخانه باشد، ولی همان زارع ایرانی که مالک آن کارخانه قند است چهل و نه درصد سهم خودش را اگر شما کارگران مایل باشید به شما واگذار خواهد کرد. کما اینکه از چهل و نه درصد سهامی که کارخانه‌ها عرضه می‌کنند، اگر در عرض پنج سال تمام چهل و نه درصد را شما کارگران و کارمندان آن کارخانه یا کارگاه نخرید، من میل دارم اولین اشخاصی که بقیه سهام را خریداری می‌کنند زارعین آزاد و زحمتکش این مملکت باشند. اضافه بر این تصمیم داریم که کارخانه‌های دولتی را با حفظ یک درصد سهام که نماینده حق مدیریت است، مابقی سهام آن‌ها را به همه ملت ایران عرضه کنیم، یعنی هیچکس از یک مقدار معین سهم بیشتر فروخته نشود، زیرا هر چه بیشتر افراد این کشور قادر به ابتیاع و خرید سهام باشند و سهامداران کارخانه‌ها تا اقصی نقاط این کشور حتی تا دورافتاده‌ترین دهات و مناطق کوهستانی گسترش یابند و طبقات زحمتکش مملکت با داشتن این سهام احساس مالکیت دستجمعی کنند در این صورت کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی که ثروت و پشتوانه اقتصاد کشور هستند، از وضع و موقعیت شکوفایی برخوردار خواهند شد. اضافه بر چند مطلبی که ذکر شد، مطالب دیگری در گزارش وزیر کار درباره تشویق سندیکاها برای مهارت کارگران وجود داشت، مهارت کارگرانی که امروز و فردا باید خود را برای اداره کردن صنایع پیشرفته و پیچیده ایران آماده کنند. این مهارت‌ها را چه در خارج و چه در داخل کشور حتماً باید به دست بیاورند تا وقتی شما پای جدیدترین ماشین آلات می‌ایستید با مهارتی که خواهید داشت محصول کارتان قابل رقابت با پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا باشد و آن موقعی است که مزد شما مساوی با مزد آن‌ها خواهد بود به اضافه بیست درصد سود و شرکت در سهام کارخانه، به اضافه سودی که از داشتن سهام کارخانه به دست شما خواهد رسید، ولی زندگی شما کارگران و ملت ایران فقط منحصر به این جنبه‌های مادی که مساوی با پیشرفته‌ترین ممالک دنیاست نیست، بلکه جنبه معنوی زندگی شما و قدم‌هایی که به سوی تمدن بزرگ برمی‌داریم نیز شایان اهمیت است. یکی از آن‌ها تحصیل رایگان تا سطح دانشگاه‌های ایران می‌باشد که هنوز به خاطر آنکه آنقدر بزرگ است درست هضم نشده و در اطرافش صحبت نشده است.

دیگری پیش بینی تمدن آینده کشور در محیطی مناسب است و از جمله این پیش بینی‌ها یکی خرید تمام زمین‌های محدوده شهرهای ایران است که جمعیت آن‌ها از بیست الی بیست و پنج هزار نفر به بالا است تا برای شما در آن جا بیمارستان درست کنند، فضای سبز درست کنند، زمین ورزش درست کنند، خانه‌های بسیار و ساختمان‌های بهداشتی درست بکنند، خلاصه در راهی قدم بردارند که آینده را همیشه برای شما گشوده نگاه خواهد داشت. اصول سیاست ما در قسمت خانه‌سازی و مالکیت خانه بر دو اصل است، یکی خانه‌های سازمانی، دیگری خانه‌های شخصی. فلسفه من در این مورد مبتنی بر این است که هر کسی، هر کارگاهی، هر کارخانه‌ای که کارگری را استخدام می‌کند، موقعی که به او نشان می‌دهد که کار تو این است، این ماشینت، این مقررات کارِت، در همان موقع باید بگوید این هم مسکنت. این هم محل ورزشت، این هم محل تفریح و استراحتت. اگر لازم باشد در آینده برای اینکه زودتر به این نتیجه برسیم و از طرف دیگر فشار زیادی به مؤسسات اقتصادی مان وارد نیاوریم، دولت با شرایط خیلی سهل، هم برای فعالیت‌های ساختمانی وام خواهد داد، هم برای کسانی که بخواهند سهم کارخانه‌های دولتی را بخرند وام‌هایی خواهد پرداخت تا آن‌ها سهام کارخانه مورد نظر را بخرند و برای چند سالی با احساس مالکیت سهم که به نام آن‌ها ثبت خواهد شد، به غیر از مدت استهلاک قیمت سهم، در واقع بعد از چند سال بطور مجانی این سهام به دست آن‌ها خواهد رسید، ولی هر کارگر روزی بازنشسته می‌شود، در آن روز که او خانه سازمانی را تخلیه می‌کند تا به یک کارگر جوانتر، به کسی که تازه وارد فعالیت شده سپرده شود، خود او کجا برود؟ طبیعی است که به خانه شخصی خودش، به خانه شخصی که با کمک بانک رفاه با شرایط خوب و سهل ساخته می‌شود خواهد رفت. این‌ها مزایایی است که شما به دست آورده‌اید، و علت آن محیط مناسبی است که اجتماعی ایران بر اساس برقراری آرمان‌های بزرگ ملی از آن برخوردار شده است. شعارهایی که داده می‌شود همیشه جنبه ملی خود را محفوظ می‌دارد و هیچوقت توخالی نیست، زیرا تجربه آن را به ثوبت رسانده است. این وضع و این ثبات و آرامش را شما کارگران و کشاورزان ایران و سایر طبقات زحمتکش این مملکت فراهم کرده‌اید. در واقع موفقیت‌هایی که به دست آورده‌اید بر اثر خوبی و پاکی و وطن پرستی خودتان است.

با ترسیم این دورنمای جالب با این مطلب به سخنان خود خاتمه می‌دهم که سعی کنید هر روز در حرفه‌ای که دارید خود را ماهرتر و فنی تر نمایید تا در پناه خداوند به تمام آرزوهای شخصی و ملی خودتان برسید.