مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ مهر ۱۳۲۶ نشست ۲۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
مدیر سید محمد هاشمی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۵
جلسه: ۲۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۲۶
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس
۲- بیانات قبل از دستور چند نفر از آقایان نمایندگان
۳- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
(مجلس یک ساعت بیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکت تشکیل گردید)
۱- تصویب صورت مجلس
صورت مجلس روز یکشنبه ۱۹ مهرماه را آقای صدرزاده (منشی) قرائت نمودند.
یک ساعت و ده دقیقه قبل از ظهر روز یکشنبه ۱۹ مهرماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت دو جلسه پیش قرائت و تصویب شد.
اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شد:
غائبین با اجازه ـ آقایان: محمدعلی منصف معینزاده باقری ـ محمدتقی بهار ـ ابوالفتح قهرمان.
غائبین بیاجازه ـ آقایان: محسن گنابادی ـ حسن اکبر ـ محمد طباطبایی- سلطانالعلماء ـ دکتر جلاء عبده ـ سیدحسن تقیزاده ـ علی وکیلی.
دیر آمده با اجازه ـ آقای عبدالرحمن فرامرزی.
دیرآمدگان بیاجازه ـ آقایان: رستم گیو آقاخان بختیار ـ دکتر عبدالحسین اعتبار ـ دکتر عبدالحسین راجی ـ ابوالفضل تولیت ـ دکتر عبدالحسین طبا ـ دکتر جواد آشتیانی ـ احمد شریفزاده ـ عباس اسلامی ـ شهاب خسروانی ـ مهدی مشایخی ـ منوچهر گلبادی ـ اسدی ـ خوئیلر.
انتخاب یک نفر کارپرداز دیگر مقدم بر نطق قبل از دستور قرار گرفت و اخذ رأی به عمل آمد در نتیجه از ۱۱۶ نفر عده حاضر آقای ابوالقاسم امینی با هفتاد رأی به سمت کارپرداز انتخاب شدند و آقای محمدعلی مسعودی نیز ۴۴ رأی داشتند.
انتخاب کمیسیونها به بعد موکول شد و لایحه پیشنهادی وزارت فرهنگ راجع به الحاق ایران به سازمان علمی و فرهنگی و تربیتی ملل متحد و قبول اسانامه آن قرائت گردید.
آقای رفیع با اصل لایحه و فوریت آن مخالف بوده نسبت به مشکلاتی که برای شاگردان مدارس ایجاد میکنند توضیحاتی دادند و آقای دکتر شفق به مناسبت لزوم الحاق ایران به این سازمان به عنوان موافق بیاناتی نمودند.
آقای وزیر فرهنگ راجع به عضویت ایران در سازمان ملل متحد و مواد منشور ملل مربوط بنگاهداری صلح و امنیت بینالمللی از طریق همکاری و حل مسائلی که جنبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و انسان دوستی دارد بدون تمایز نژاد و زبان و مذهب توضیحاتی داده گفتند که چون در غیاب مجلس از طرف دولت اعلام موافقت شده بود اکنون برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی و تقاضای یک فوریت شده است در کمیسیون و مجلس مورد مطالعه آقایان نمایندگان قرار خواهد گرفت و نسبت به بیانات آقای رفیع توضیحاتی دادند و به فوریت لایحه اخذ رأی و تصویب شد و سپس طرح قانونی به امضاء جمعی از نمایندگان راجع به منع استفاده از نقش پرچم ایران در صور و نقشهای اعلانی قرائت شد و آقای دهقان در این باره توضیحاتی دادند و آقای فولادوند مخالف بودند و شرحی بیان نمودند که لایحه بدون فوریت مورد مطالعه قرار بگیرد.
آقای ملک مدنی به عنوان مخالف ضمن توضیح نسبت به قسمت مربوط به مجازات متخلفین مذکوره در طرح تقدیمی به وضع حکومت نظامی و توقیف اشخاص
در این موقع ختم جلسه برای تشکیل جلسه خصوصی مطرح گردید و آقای فرامرزی مخالف بوده اظهار داشتند که لایحهای برای لغو حکومت نظامی تقدیم کردهاند قرائت نشده است.
ده دقیقه قبل از ظهر مجلس ختم شد و جلسه آینده به روز سهشنبه ۲۱ مهر موکول و دستور مراسم سوگند و انتخاب کمیسیونها مقرر گردید.
رئیس ـ نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟
فرامرزی ـ بنده عرضی داشتم.
رئیس ـ آقای فرامرزی بفرمایید.
فرامرزی ـ اولاً بنده عرض کردم طرحی است که بنده تقدیم کردم و عرض نکردم لایحهای است. و ثانیاً هم موافقت شد که این طرح جزء دستور شود، در صورت جلسه قید نشده است (صحیح است).
رئیس ـ البته از طرف نمایندگان طرح است که داده میشود، دیگر نظری به صورت جلسه نیست؟ (گفته شد ـ خیر) صورت مجلس جلسه قبل تصویب شد.
۲ـ بیانات قبل از دستور چند نفر از آقایان نمایندگان
رئیس ـ عدهای از آقایان اجازه خواستهاند برای نطق قبل از دستور، آقای دکتر اعتبار.
کشاورز صدرـ بنده ابتدا اجازه خواستم.
رئیس ـ این طور که منشیها نوشتهاند این است.
دکتر اعتبار ـ بنده عرایضم خیلی مختصر است اجازه بدهید همین جا عرض کنم چیزی که خیال میکنم مورد علاقه همه آقایان نمایندگان باشد موضوع جراید است (صحیح است) از چندی به این طرف از راست و چپ تمام این جراید را توقیف میکنند یک تلگرافی هم امروز به مجلس آمده است و رونوشت هم به اغلب آقایان فرستاده است که میگوید پس از انتشار شماره اخیر روزنامه کیفر ارازل و اوباش و چاقوکشان وابستهٔ به محافل دولتی به تهدید این جانبان پرداخته و دو شب است به کمک مأمورین دولت دفتر روزنامه را محاصره و سلب امنیت شده است تأمین جانی نداشته و نداریم نجات مدیر روزنامه کیفر عرض میکنم که بنده نمیخواستم وارد این تلگراف بشوم ولی چیزی که هست این قدر که بنده اطلاع دارم از چند روز قبل هفت و ۸ الی نه روزنامههای مرد امروز، آتش، الفباء، صدای مردم کیفر، طهران امروز اینها توقیف هستند، این وضع به این صورت بایستی خاتمه داده شود واقعاً اگر آنها خلافی کردهاند بایستی محاکمه شوند و تکلیفشان روشن شود، همین طور روزنامهها را توقیف کردن خیال نمیکنم که صحیح باشد اگر مقصود توهین است که روزنامههای دمکرات و فرمان و سایرین را ببینید چه توهینهائی به اشخاص میکنند (صحیح است) و هیچ ترتیب اثری نمیدهند (صحیح است) شاید کوچکتر از این باشد که بهش ترتیب اثر بدهند ولی اگر به صرف این که یک روزنامهای بردارد حقایق را بنویسد این را بردارند توقیفش کنند این ترتیب صحیح نیست.
رئیس ـ آقای قبادیان
قبادیان ـ بنده عرایضم خیلی مختصر است بنده که در برنامه دولت در دریف موافقین مشروط بودم و به آن رأی اعتماد دادهام میل داشتم که مجلس موافقت بکند عرایضی که دارم به عرض آقایان و هیئت محترم دولت برسانم، متأسفانه به بنده وقت داده نشد و یک عده هم از آقایان جلوتر اسم خود را نوشته بودند یک قدری هم قصور از خود بنده بود برای این که بنده زودتر اسمنویسی نکرده بودم (صحیح است) بنده خودم اقرار کردم دیگر محتاج به صحیح است آقایان نبود (خنده نمایندگان) عرض کنم که یک سوء تفاهماتی در خارج ایجاد شده بنده برای رفع هر گونه سوء تفاهمی میل داشتم که دو کلمه به عرض آقایان برسانم آقایان میدانند بنده جزو حزب دمکرات نبودهام و نیستم اصلاً از اول تا آخر و شاید عدهای از رفقای مجلسی تشریف داشتند آن شبی که در حزب دموکرات دعوتی از نمایندگان حزبی شده بود بنده آنجا صریح و روشن عرض کردم که بنده جزو حزب نیستم و نسبت به حکومت آقای قوامالسلطنه البته اگر پیش آمدهایی در این مدت ۱۷ و ۱۸ ماهه حکومت ایشان قبل از افتتاح مجلس شده است بعضیهایش را بنده هم ایمان دارم که شاید برخلاف قانون بوده است ولی یک قسمتش هم به مصلحت مملکت بوده است (صحیح است) و جریان خیلی روشن است و ما عموماً وارد این جریان هستیم بنده با شرط موافقت کردم با حکومت آقای قوامالسلطنه و رأی هم دادم به حکومت ایشان ولی این شرط همیشه برای بنده محفوظ است که اگر چنانچه یک وقتی مشاهده بکنم که یک قدمی واقعاً دولت برخلاف مصلحت عالیه کشور بر میدارد بنده جزو اشخاصی هستم... (مهندس رضوی ـ این حق برای همه محفوظ است) این حق البته برای همه محفوظ است ولی بنده چون جزو اشخاصی هستم که در دوره زندگیم یک امتحاناتی دادهام و نخواستهام هیچ وقت برخلاف مصلحت کشور اقدامی بکنم و حتی در دوره چهاردهم آنچه توانستم به صلاح و خیر مملکت انجام دادم و حتی از فدا کردن جان خودم و رفقایم و ایلاتی که در غرب بود و حتی در شهر کرمانشاه یک اتحادیه قوی برای عدم تجزیه کشور ایران تشکیل دادم نشان دادم و ثابت کردم که روی عقیده خودم تا جان داشته باشم استوار هستم مثل یک آدم بیپرنسیپی نیستم که هر دوست دارند) و نسبت به ایران وفادار هستم و تا جان هم داشته باشم چیزی را که برخلاف مصلحت کشور مشاهده بکنم مبارزه خواهم کرد از کسی هم ترس و واهمهای ندارم و خدا را شاهد میگیرم که روی تهدید، روی تطمیع زیر بار نرفتم و اگر هم چنانچه به آقای قوامالسلطنه رأی دادم روی همان بوده و بنده را مطمئن کردند که یک مطلبی برخلاف مصلحت کشور در مجلس طرح نخواهد شد و حتی در برنامهشان نسبت به عملیات گذشتهشان هیچ ذکری نکردند و فقط ده ماده بود و ما به آن ده ماده رأی دادیم فرمولی هم که آقای دکتر معظمی تهیه کرده بودند و مورد موافقت همه قرار گرفت ما همه روی آن عمل کردیم و به آن هم ما رأی دادیم بنابراین عرض میکنم که بنده جزو حزب نبودهام که روی ترتیب حزبی به آقای قوامالسلطنه رأی داده باشم، روی عقیده و ایمان و شروطاتی که کرده بودم و آقای قوام السلطنه را یک مرد میهنپرست شجاعی فرض میکنم و امیدوار هستم قدمی هم برخلاف مصلحت کشور برندارند و اگر خدای نخواسته یک روزی یک اشتباهی بنمایند اولین کسی که بر علیه حکومت ایشان بخواهد قیام بکند شخص بنده هستم (بعضی از نمایندگان ـ قیامخیز) بنده با هر حکومتی که برخلاف اصول قانون اساسی عمل بکند قیام خواهم کرد، این را آقایان اشتباه نکنید اگر ملت ایران و هر کس زیر این بارها برود خودش بدست خودش ریشه مشروطیت و دموکراسی ایران را کنده است و اگر ما به صورت این که مبارزه میکنیم کلمه قیام به نظر آقایان خیلی گران آمد بنده عرض میکنم هر فردی برایش واجب میشود که هر وقتی که مصلحت مملکت ایجاب میکند قیام بکند (صحیح است) نه این که حرف بزند بنده آدمی نیستم که با حرف بخواهم کسی را تهدید بکنم بنده اگر لازم شد عمل خواهم کرد، این اشتباه را آقایان از خودشان رفع کنند، بنده عرض کنم در حکومت گذشته یک اتفاقاتی در کشور ایران افتاد، خیلی میل داشتم که جناب آقای قوامالسلطنه هم تشریف میداشتند به عرایض بنده گوش میداند ولی البته این حق بنده محفوظ است و رسماً این تقاضا را خواهم کرد، زیرا در عرض این هفده ماهه حکومت ایشان یک قضایایی پیش آمده است در قسمت غرب و اگر چنانچه این قضیه در نظر ملت ایران روشن نشود به نظر بنده یک خیانتی است و لازم است جریان آن روز و مبارزه شدیدی که اهالی غرب و مخصوصاً شهرستان کرمانشاه و ایلات آنجا برای حفظ استقلال ایران و عدم تجزیه ایران و مبارزه با پیشهوری و حزب کومله و اتفاقاتی که در آنجا افتاده است اینها یک پروندههای مفصلی دارد که از آن بایستی مجلس و ملت ایران کاملاً مستحضر شوند زیرا خدماتی که این مردم کردهاند اگر این خدمات مجهول باشد به نظر بنده دیگر قدری برای مردمان خدمتگذار باقی نمیماند. در ایلات غرب اول یک اتحادیهای تشکیل شد به نام اتحادیه ایلات غرب در تنک امام حسن این آقایان یک قرارداد و معاهدهای با هم دیگر بستند بنده قراردادی را که بستهاند و الان حاضر دارم و اگر آقایان اجازه بدهند آن معاهده نوشته شده را قرائت میکنم (یک نفر از نمایندگان ـ مفادش را بفرمایید) ولی البته میل داشتم که این قضایا با حضور هیئت محترم دولت باشد و مخصوصاً به نظر آقای نخست وزیر برسانم ولی چون ایشان تشریف ندارند به نظر بنده مشکل نیست که مجلس این قضیه را بفهمد و بعد هم اگر چنانچه لازم شد با هیئت دولت هم عدهای از آقایان صحبت کنند، عرض کنم این یک پرونده مفصلی است و اگر چنانچه تمام این پرونده را بخواهم و اینجا قرائت کنم ممکن است اسباب زحمت آقایان بشود (صحیح است) ولی حتی القوه سعی میکنم آن معاهده امضاء شده را برای آقایان قرائت بکنم و تلگرافاتی که مخابره شده است آن قسمت را ازش صرفنظر بکنم و جوابهای نامهها را (اردلان ـ مفادش را بفرمایید) بنده مدتها است حرف نمیزنم، اگر چنانچه به اندازه نیمساعت به بنده مجلس وقت بدهد گمان میکنم شایسته باشد، چون اهالی غرب هم یک خدماتی کردهاند این مردم هم انتظار لطف و محبت از دولت و یک انتظاراتی از مجلس دارند بنده
هم نماینده مردم هستم مجبورم این مطالب را به عرض مجلس و دولت برسانم چرا عجله میفرمایید (نمایندگان ـ بفرمایید آقا) «اینجابنان رؤساء و سرپرستان ایلات صفحه غرب که در تنک حضرت امام حسن علیهالسلام (اینجا یک قدمگاهی است معروف به قدمگاه حضرت امام حسن که مابین قصر شیرین و گیلان غرب است) مجتمع و اتحادیهای تشکیل داده به نام همکاری دولت و فداکاری در راه استقلال کشور ایران و استقلال با عظمت تاج و تخت کشور شاهنشاهی و جلوگیری از اعمال شوم خودمختاران و تجزیهطلبان میدانیم و این ورقه را به نام نمایندگی و وکالت راجع به همین مقصود مقدس از طرف خود به آقای عباس قبادیان تقدیم مینماییم که در انجام وظایف نمایندگی در پیشگاه دولت علیه ایران ابلاغ فداکاری صفحه غرب و استدعای بذل توجه نسبت به مصالح عموم را بنماید و عملیات ایشان مورد تصویب این جانبان خواهد بود این عده از رؤسای ایلات غرب هستند از قبیل خوانین: سنجابی، گوران، خلجستانی، باباجانی، قبادی، کلهر، پشت کوه این یک وکالت نامهای بود یک نامه دیگر هم هست که بنده الان پیدا نکردم چون وقت مجلس را نمیخواهم بگیرم عرض میکنم در موقعی که این اتحادیه تشکیل شد، از تمام اطراف و جوانب ایران یک زمزمههای شومی بر علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران شروع شده بود بنده با این که مورد تعقیب و تعرض حزب توده و طرفداران حزب توده بودم بدون این که ترس و واهمهای به خود راه بدهم اگر نظر آقایان باشد در آن موقع در تمام جراید اعلامیهای از طرف محمد قاضی و حزب کومله صادر شده بود که در ظرف سه روز کرمانشاه را اشغال خواهند کرد و رو ی این قسمت مردم ایلات غرب که اجتماع کردند بنده آن حوادث را برای آن مردم روشن کردم و گفتم تحریکات خارجی این مردم را وادار کرده است که یک همچو زمزمههای شومی شروع بکنند اگر بنا بود ایلات غرب و اهالی محترم کرمانشاه که همیشه روح فداکاری و میهنپرستی در وجودشان بوده و هست (صحیح است) تسلیم به این قضایا بشوند من خیال میکنم آنها نه تنها ضربت بزرگی به خودشان زدهاند بلکه به حاکمیت و استقلال ایران هم زدهاند ما باید برای رضایت خاطر خدا دست اتحاد و اتفاق به همدیگر بدهیم و برخلاف مصلحت کشور اقدامی نکینم و نسبت به آن زمزمههای شوم با تمام قوه و قدرتی که داریم مبارزه کنیم خوشبختانه مردم اهالی غرب پیشنهاد بنده را پذیرفتند و در این راه از بذل کوشش جاناً و مالاً کوتاهی نکردند و اتحادیهای که در غرب تشکیل شد به قدری این اتحادیه قوی بود که بالاخره اهالی شهرستان کرمانشاه هم متوجه منافع این اتحادیه شدند و دست برادری و دوستی را به طرف ایلات خودشان دراز کردند و با نهایت دوستی و صمیمیت در کرمانشاه عموماً اجتماع کردیم و یک اتحادیهای به نام اتحادیه ایلات غرب در کرمانشاه تشکیل دادیم و در آن موقع تلگرافاتی به عرض پیشگاه اعلیحضرت همایونی و دولت جناب اشرف آقای قوامالسلطنه و هیئت دولت مخابره شد. ما از اشخاصی نبودیم که برخلاف قانون اساسی تقاضاهایی از دولت خودمان بکنیم که در آن موقع مهم و خطیر در مواقع کمکی به متجاسرین و آشوبطلبان آذربایجان و کردستان شده باشد و از این دولت مرکزی خودمان را تضعیف کرده باشیم و آنها یک نتیجه مثبتی بگیرند ما تمام قوای فعالهٔ خودمان را جمع کردیم برای این که روحیه ملت ایران را قوی بکنیم و پشتیبانی بکینم از ارتش ایران و در عملیات شرکت بکنیم اهالی غرب حاضر شدند فرداًفرد خودشان در این راه فدا کنند، یعنی واقعاً حاضر شده بودند از جان و مال و حتی لدیالاقتضا اگر لازم شد پیرمردها و بچههایشان را وارد کنند و در این عمل شرکت بدهند البته در رادیوهای بیگانه زمزمههای شومی هم نسبت به تجزیه غرب و مخصوصاً یک چیزهایی هم به بنده نسبت دادند و این چیزها را لازم بود که بنده در انظار ملت ایران روشن کنم مخصوصاً در پیشگاه مجلس شورای ملی که بنده با آن زمزمهها مخالف بودم و علناً تکذیب کردم و بلافاصله هم به شخص آقای نخستوزیر و دولتشان و هم به ستاد ارتش نوشتم که این اخبارات و اراجیف برای این است که یک نسبت خیانتی به ما بدهند و روحیه ملت ایران ضعیف بشود که بلکه از این راه یک تشتتی در میان ملت ایران فراهم بشود که بیگانیگان بتوانند به نفع خودشان استفاده بکنند این تکذیب و این تلگراف در یک موقع بسیار حساسی بود و در همان موقع بود که ایلات جنوب هم یک نهضتی تشکیل داده بودند و بالاخره شهرستان شیراز هم در آن نهضت شرکت کردند با شهرستانهای دیگر جنوب از آنجا بنده یک قدری دور بودم از تمام جریان اطلاع صحیحی نداشتم نمیتوانم اینجا درست قضاوت بکنم ولی چون عدهای از آقایان را میشناسم و به روح وطنپرستی آنها ایمان دارم، یقین دارم که آنها هم یک قدم برخلاف مصلحت و استقلال کشور شاهنشاهی ایران برنداشتهاند (صحیح است) و شاید این نهضت برای این بود که بتوانند در مقابل نهضت قلابی آذربایجان یک نهضت حقیقی را واقعاً ایجاد کرده باشند ولی در غرب اگر نهضتی شد استعمال اسلحه نشد، بلکه اسلحه را ما در دست گرفتیم برای این که در معیت ارتش برویم به آذربایجان و اشخاصی را که بر علیه استقلال ایران قیام کردهاند نسبت به آن اشخاص به طریقی که واقعاً شایسته فداکاری یک ملت حساسی است روح میهنپرستی خودمان را جاناً و مالاً نشان بدهیم (احسنت) و بنده به خاطر دارم در آن اتحادیه خودمان در کرمانشاه جناب آقای پالیزی تشریف دارند آقای عزیز اعظم زنگنه هم تشرف دارند از همکاران محترم بنده هستند حتی همین آقای عزیز بلند شد در آن جلسه و گفت من خودم از نفرات خودمان افرادمان را حاضر کردم که در معیت ارتش به سمت آذربایجان بروند، مردم کرمانشاه باور بفرمایید از صغیر و کبیر حاضر شده بودند که اسلحه در دست بگیرند و عملاً فدارکاری بکنند بدون این که تعارقی بکنند، و این آقایان تمام ایلات غرب جمع شدند با حضور فرمانده تیپ کرمانشاه آقای سرتیپ شاهنده که یکی از افسران با ایمان و میهنپرست و بیغرض و با شرف است و بنده از ایشان کمال تشکر را دارم. فیالواقع میتوانم ادعا کنم که آقای سرتیپ شاهنده روح مودت و یگانگی را در میان ایلات غرب و شهرستان کرمانشاه به مام معنی ایجاد کرد و این افسری است که از حیث خدمتگزاری شایسته این است که در این مجلس از او تقدیر بشود (صحیح است) و بنده به نام اهالی غرب در حضور مجلس شورای ملی ایران از ایشان اظهار تشکر میکنم، زیرا ایشان یک مرد میهنپرست و جدی و فعال بودند و مقتضیات وقت را به طوری انجام دادند که در عوض این که بیگانگان بتوانند استفاده سوئی بکنند فیالواقع بر علیه استفاده آنها و به استفاده کشور و موقعیت حساس کشور ما نمودند، بنده شخصاً خودم هم یک دشمنانی داشتم و خیال میکنم که آن دشمنان من دشمنان ایران هم بودند و یکی از آن آقایان مظفر فیروز بود، این مظفر فیروز.... بنده آمدم اینجا فقط مطلبی که میخواستم عرض کنم راجع به همین موضوع بود منتهی لازم بود یک قسمت کوچکی هم از این جریان آقایان مستحضر باشند، آقای مظفر فیروز را بنده میدانم که آقای قوامالسلطنه به ایشان اعتماد نداشتند و حالا هم ندارند ولی سیاست خارجی در یک موقع حساسی مظفر فیروز را آورد اینجا (حاذقی ـ آقا تکرار نکنید اسم او را بگویید آن شخص) (زنگ رئیس) آن شخص کثیف، آن کسی که سند خیانتش را تمام ملت ایران دیدهاند (صحیح است) و شاهد هستند یک همچو شخصی در یک موقع حساس در کابینه جناب اشرف آقای قوامالسلطنه وارد شدند و فعال مایشاء شدند ولی من میدانستم که آقای قوامالسلطنه چه خون دلی از دست ایشان میخورند، زیرا ایشان را منابع خارجی آورده بود و یک همچو مقامی به ایشان داده شده بود و اگر دولت ما هم زیر بار یک همچو قضیهای رفته بود برای مصلحتهای سیاسی بود که ممکن است خود جناب آقای قوامالسلطنه هم در این باره در جلسه خصوصی توضیحاتی بدهند (مکی ـ اشتباه شده بود نمیدانست اشتباه کرده بود خارجی کدام است؟) نخیر اشتباه نکرده بود.
رئیس ـ بگذارید صحبتشان را بکنند.
قبادیان ـ آقا جنابعالی در دوره چهاردهم این جا تشریف نداشتید که گرفتاریهای ما را ببینید آن وقتی که من میرفتم در ستاد ارتش اطراف تهران را قشون بیگانه اشغال کرده بود و ۷ مرکز در همین شهر شما مسلسل، طپانچه، فشنک، بمب، نارنجک وسایلی ایجاد کرده بودند برای یک رولوسیون که تصورش برای آقایان اگر حالا باشد به نظر بنده خیلی مشکل میآید، در یک همچو موقعی که بیگانگان این اندازه قدرت پیدا کرده بودند البته مقتضیات کشور هم ایجاب میکرد که چنین شخصی پیش آقای قوامالسلطنه بیاید و بنده از آقای قوامالسلطنه دفاع نمیکنم، بنده منظورم از کسی است که واقعاً سند خیانت بدست ملت ایران داده و به تمام معنی قضیه آذربایجان و آن نهضت قلابی بوسیله مظفر فیروز و چند نفر دیگر بودند که سند خیانت آنها کاملاً روشن است و بعد آقای مظفر فیروز میروند به سمت سفارت کبرای ایران در مسکو و معرفی میشوند قبل از رفتن سه مرتبه حکم توقیف بنده را صادر کردند، یکی از آن حکمهایی که صادر کردهاند به عنوان آقای سرتیپ صفاری رئیس شهربانی است که به نظر بنده ایشان هم از مردمان میهنپرست و با صداقت و درستکار این کشور است (صحیح است) مینویسد حسبالامر جناب اشرف آقای نخست وزیر بقید فوریت بایستی قبادیان را در شهربانی توقیف کنید، بنده از مقدمه این عرض
صرفنظر میکنم که چه جور بنده را آوردند به تهران و برای چه بنده به تهران آمدم، این قسمت چون خیلی مفصل است بنده از آن صرفنظر کردم، در موقعی که بنده آمدم به تهران و این حکم توقیف بنده به امضای مظفر فیروز معاون سیاسی نخستوزیر به اداره کل شهربانی کشور صادر شده بود (دکتر بقائی ـ با اطلاع آقای نخستوزیر؟) اگر ایشان اطلاع داشتند بنده توقیف نمیشدم ولی خوشبختانه ایشان اطلاع نداشتند و ایشان هم زیر بار نرفتند و بنده هم توقیف نشدم (احسنت) و اگر چنانچه بنده این قضایا را نفهمیده بودم ممکن نبود برایگان رأی سفید به آقای قوامالسلطنه بدهم چون در یک قسمتش وارد بودم ایمان داشتم و از روی عقیده خودم رأی به ایشان دادم بعد از آن حکم آقای سرتیپ صفاری میروند پیش آقای نخستوزیر و این حکمی که به امضای معاون سیاسی نخستوزیر است روی میز آقای نخستوزیر میگذارند. آقای قوامالسلطنه آن وقت متوجه این قسمتها میشوند و به اقداماتی که میشود توجه پیدا میکنند و میبینند در اطراف خودشان چه اشخاص خطرناکی مصدر کارهای مهم هستند و البته دستور دادند که این قضیه را اجرا نکنند و اجرا هم نکردند آقای مظفر فیروز به این هم اکتفا نکرد نقشه دیگری را طرح کرد برای انقلاب غرب و نقشه بسیار ماهرانه و استادانهای هم بود ولی خوشبختانه طرف یک اشخاص نبودند که گول بخورند و زود از جاده خارج شوند آقای مظفر فیروز صلاحالملک صلاحی را که آقایان میدانید با این سیاستی که دارد لیاقت این را دارد که او را به دارالمجانین بفرستند نه به یک استانی (صحیح است) آن هم در یک موقع بسیار حساس آقای صلاحی را به عنوان استانداری فرستادند به کرمانشاه برای چه؟ برای این که زمینه انقلابی در غرب آقای صلاحی ایجاد بکند تا بلکه قوای کشور ما در موقع لزوم بتواند خودش را به آذربایجان برساند. زیرا اگر غرب هم دچار یک تشنج و انقلابی شده بود ارتش ما مجبور بود که میدان را وسیعتر قرار بدهد و آن نظری را که داشتند برای رفع عائله آذربایجان شاید به کلی انجام نمیگرفت آقای صلاحی در بدو ورودش شروع کرد در ایلات تحریک کردن و وادار کردن مردم به انقلاب هر کدام از خوانین ایلات که میآمدند آنجا حتی بنده به خاطر دارم که به خوانین اورامان گفته بود لچک بسرها لچک به زبان کردی ما آن عمامهای است که زنها بسر میبندند و آن را لچک میگویند و البته گفتن این کلمه یک توهین بزرگی بود برای آنها، آمدند پیش بنده و شکایت کردند که یک همچو توهینی آقای صلاحی به ما کرده است در جواب به آنها گفتم که آقای صلاحی مأموریت خاصی دارد ما از این حرفها نبایستی دلخور بشویم و نباید حاضر بشویم که این مرتبه این مأموریتی که ایشان دارند بتوانند اجام بدهند. آقای صلاحالملک نقشهای که کشیدند و میخواستند اجرا کنند و خوشبختانه موفق هم نشدند یک شرحی مینویسند به ژاندارمری کرمانشاه به آقای سرهنگ کمال که رئیس ژاندارمری آنجا بود مینویسند بقید فوریت قبادیان را توقیف کنید، سرهنگ ژاندارمری با رئیس تیپ کرمانشاه مشورت میکند و به ملاقات بنده آمدند و به بنده گفتند که یک همچو اتفاقی افتاده است ولی این عمل باعث این خواهد شد که شما معترض بشوید و دست به یک اقداماتی بزنید؟ گفتم بنده با نهایت اطمینان به جنابعالی عرض میکنم اگر توقیف هم بشوم آدمی نیستم که مردم را تحریک بر علیه استقلال ایران بکنم و نخواهم کرد، بالاخره این نقشه هم که نقشه صحیحی بود که میخواستند بنده را توقیف کنند و بنده هم معترض بشوم و دست به یک اقداماتی بزنم بنده راضی نشدم که مردم را تحریک کنم و دست به یک اقداماتی بزنم از این حیث هم مأیوس شدند و خوشبختانه اعلیحضرت همایونی و شخص آقای قوامالسلطنه خیلی زود متوجه شدند و ایشان را فوراً احضار کردند در همان موقع اهالی کرمانشاه یک مستدعیاتی به نام اتحادیه غرب به هیئت دولت آقای قوامالسلطنه تقدیم کردند از جناب آقای رئیس استدعا میکنم این قسمتهایی را که بنده عرض میکنم مورد نظر قرار بدهند برای این که بنده از جنابعالی به نام اهالی غرب استدعا میکنم این قسمتها را با آقای رئیس دولت مذاکره بفرمایید و مردم غرب را امیدوار بفرمایید، اهالی غرب مستدعیاتی دارند و البته این مستدعیات آنها ممکن نیست که بر خلاف قانون اساسی و قوانین مصوبه مجلس شورای ملی باشد، هر چه ما پیشنهاد کردهایم مطابق با قانون اساسی است، ما اصلاحاتی خواستیم از دولت، در درجه اول شهرستان کرمانشاه که یک شهرستان سرحدی و یکی از شهرستانهای تاریخی ایران است و مردم کرمانشاه از مردمان میهنپرست این کشور هستند و حتی در قضیه مشروطه و حکومت دموکراسی اینها فداکاریهایی به نفع این کشور کردهاند و امروز اینها از هر حیث عقب هستند.
جمعی از نمایندگان ـ عده کافی نیست
رئیس ـ آقا تأمل بفرمایید آقایان بیایند. بفرمایید عده کافی شد.
قبادیان ـ اینها از حیث فرهنگ و بهداشت عقب هستند، کرمانشاه یکی از شهرستانهای بزرگ این کشور است و مرکز استان است و الان دارای صد و بیست هزار نفر جمعیت است این که بنده عرض میکنم صد و بیست هزار شاید بیشتر هم باشد برای این که از سال ۱۳۲۰ به بعد عده زیادی از اهالی اطراف به کرمانشاه آمدند و به واسطه ورود قوای بیگانگان جمعیت در خود کرمانشاه زیاد شد و عرض میکنم کرمانشاه آب ندارد حتی آب آشامیدنی ندارد، حکومت مرکزی ما تا کنون توجهی از این حیث به این شهرستان مهم نکرده به طریقی این قسمت مؤثر شده بود که بنده ننگ دارم در پشت تریبون این مطلب را عرض کنم که در موقعی که ارتش انگلیس در کرمانشاه بودد و در تابستان این شهرستان دچار بیآبی شده بود یک عده از کامیونهای ارتش انگلیس روزها آب میآوردند در کوچههای کرمانشاه و مردم کرمانشاه به طریق کاسه و وسایل دیگری از آب استفاده میکردند و ما که دارای استقلال هستیم و کشور خودمان را هم کشور شاهنشاهی سههزار ساله میدانیم یکی از شهرهای مهم ما که در سر جاده واقع شده و کلیه بیگانگان از آن عبور میکنند به یک همچو صورتی افتاده است که دو تا خیابان در آنجا احداث شده است و الان هشت سال است که این دو تا خیابان باز شده است و یک قسمت از شهر روی همدیگر خراب شده است و تاکنون برای تسطیح آنجا قدمی برنداشتهاند این همه بودجه وزارت راه که میلیونها خرج میشود فرض کنید برای پنج کیلومتر خیابانهای کرمانشاه یک قسمت اسفالتی مثلاً در نظر نگرفتهاند، تصور بفرمایید بنده یا اهالی کرماشاه فرضاً خودشان خواستند در این راه یک کمکهای موثری بکنند وقتی که میبینند دولت به فکر اینها نیست اگر کسی هم واقعاً بخواهد خدمت شایستهای انجام بدهد دلسرد میشود و نمیتواند خدمت خودش را بکند اهالی کرمانشاه چندین تقاضا کردهاند، تقاضای اولش راجع به انجمنهای ایالتی و ولایتی است مطابق قانون اساسی که در آن پیشبینی شده، بنده هر چه فکر میکنم علت این که انجمنهای ایالتی و ولایتی تشکیل نشود این برای چیست تاکنون نتوانستم بفهمم و البته اهالی غرب به دولت پیشنهاد کردند و دولت آقای قوامالسلطنه در جواب درخواست تلگرافی اتحادیه غرب نوشتهاند و قول دادهاند در موقع افتتاح مجلس برای رفع نواقص قانون انتخاب انجمن ایالتی و ولایتی لایحهای به مجلس میآورند و بعد هم انتخابات شروع میشود (انشاءالله) بنده این قسمت را از هیئت محترم دولت و نمایندگان محترم استدعا میکنم تنها درباره کرمانشاه این ارفاق را نکنید و درباره تمام شهرستانهای ایران یک همچو توجهی بفرمایید (صحیح است) زیرا اگر چنانچه ما دارای انجنهای ایالتی و ولایتی باشیم حوائج مردم بهتر انجام میشود (صحیح است) بنابراین باید یک قانونی بیاورند که آن قانون متناسب با وقت و زمان باشد و به استقلال کشور ما هم لطمهای نزند (صحیح است) بنده با این قسمت موافقم، یکی هم راجع به ازدیاد نمایندگان بود که آقای قوامالسلطنه خوشبختانه به ما قول دادند که در موقع افتتاح مجلس لوایحی به مجلس میآورند و نسبت به ازدیاد نمایندگان که در قانون اساسی پیشبینی شده است تا ۱۶۶ نفر که در قانون اساسی هست (اردلان ـ تا ۲۰۰ نفر) ولدیالاقتضا تا ۲۰۰ نفر هم میتوانند انتخاب کنند، کرمانشاه یک استان وسیعی است دارای چندین شهرستان است معهذا در موقعی که قانون انتخابات در ایران درست شد اشخاصی نبودهاند که از جغرافیای کشور خودشان کاملاً اطلاع داشته باشند و روی افراد بخواهند یک تقسیمبندی صحیحی کرده باشند، متأسفانه برای یک استانی به این عرض و طول و جمعیت به این زیادی چهار نماینده معین شده است (مهندس رضوی ـ آن یک نفری که قانون اجازه میدهند و فوت آقای دکتر معاون پیش آورده آن را عجالتاً اقدام بفرمایید) البته مشغول هستند و انشاءالله انتخابات آن جا به یک طریق بسیار خوبی انجام میشود و انشاءالله یکی از همکاران ما علاوه میشود و ایشان هم شایستگی نمایندگی مجلس شورای ملی را خواهند داشت و سعی میکنیم که انتخاب بشوند و امیدواریم که دولت هم در این باب دخالتی نکند و اگر هم دخالت بکند البته ملت غرب زیر بار دخالت دولت نسبت به انتخابات نخواهد رفت، عرض کنم قصر شیرین یک شهرستان است، شاهآباد یک شهرستان است، عیلام یک شهرستان است، سنقر و کلیایی در حدود ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد به غیر از قسمت کنگاور و صحنه و هر سین معذلک چون آقای قوامالسلطنه قول دادهاند به اهالی غرب که در موقع افتتاح مجلس شورای
ملی لوایحی در این خصوص به مجلس بیاورند برای ازدیاد نمایندگان، اهالی غرب به وسیله نمایندگان خودشان از مجلس شورای ملی استدعای عطف توجه نسبت به ازدیاد نمایندگان دارند، قسمت سوم چون میبینم مجلس از اکثریت میافتد و بنده هم نمیخواهم مطلب را یک قدری طولانی کنم اگر چه مطالب زیاد است و متأسفانه مجال پیدا نشد (جمعی از نمایندگان ـ بفرمایید) ولی یک مطلبی است که نمیتوانم عرض نکنم، من نمیدانم آقای مهندس رضوی که از کرمان انتخاب شدهاند لابد اهالی کرمان از جناب عالی یک توقعاتی دارند (مهندس رضوی ـ از بنده توقع دارند و بنده هم به دولت میگویم ولی عمل نمیکنند) اگر جنابعالی این وظیفهتان را انجام ندهید این گله برای مردم باقی است ولی اگر شما وظیفه خود را انجام دادید و دولت توجه نکرد یا مجلس توجهی نکرد این تقصیر را شما از خودتان سلب کردهاید بنده هم روی این اصل مجبورم این قسمت را عرض کنم. آقا در قسمت کشاورزی کرمانشاه و بلکه تمام ایران یک طرز عجیب و غریبی پیدا کرده است، دولت آقای قوامالسلطنه آمدند کشت خشخاش را در کشور قدغن کردند، البته همه ماها معتقدیم که تریاک یک سم است، تریاک انرژی انسان را کم میکند، تریاک قوه فعالیه انسان را خنثی میکند بالاخره کسی نیست که معتقد باشد به این که واقعاً تریاک چیز خوبی است، تریاک چیز بدی است ولی بنده میخواستم عرض کنم که آقا شما تریاک را در ایران از بین بردید و در حدود بیست میلیون به ملت ایران و خزانه مملکت و کشاورزان ضرر خورد به جای تریاک چیز دیگری برای ما درست کردید که این قسمت را از میان برداشتید؟ (محمدعلی مسعودی ـ دولت که آقا برای اصلاح نیست برای خراب کردن است) پنبه در کشور ما مخصوصاً در قسمت غرب پنبهکاری خیلی ترقی داشت بعدی که یک اداره اقتصادی پنبه درست شده بود کشاورزان آنجا با کمال میل و رغبت کشت پنبه را زیاد کرده بودند متأسفانه دولت آمد وضع اقتصادی پنبه را به هم زد و حالا در قسمت کرمانشاه یک مثقال پنبه نمیبینید در صورتی که هزار تن پنبه داشته و نمیتوانستند صادراتی درست کرده باشند (زنگ رئیس)
رئیس ـ آقا عده کافی نیست تأمل بفرمایید (عده کافی شد) بفرمایید.
قبادیان ـ این هم قسمت پنبه و اما آمدیم سر توتون، آقایان در قسمت کرمانشاه توتونکاری که آنجا میشود این اداره انحصار دخانیات میآید یکمن ۶ قران، ۱۲قران یا ۱۸ قران از رعیت و مالک خریداری میکند و در بازر سیاه به مردم میفروشد یکمن ۶۰ تومان (صحیح است) این را درست فکر کنید، این در کجای دنیا، در چه جهنمدرهای واقعاً یک همچو چیزی قید شده است که شما در بازار آزاد ۶۰ تومان بفروشید ولی از ما ۶ قران بخرید! آقا این وضع کشاورزی ما را بکلی بهم زده است، رعیت بدبخت بیچاره که در کشور ما زندگی میکند تمام سرمایه و زندگانیش مربوط به همین قیمت توتون و خشخاش و پنبه و غیره است وقتی که دولت به این صورت با مردم رفتار بکند من خیال میکنم بایستی چند سال دیگر اصلاً کشاورزی هم داشته باشیم از بین برود من عقیده دارم دولت راجع به این موضوعات یک فکر صحیحی واقعاً بکند (صحیح است) از تمام اینها گذشته قسمت ارز فقط چند نفر تاجر یهودی و چند نفر از تجار محترم خودمان که بنده جسارت هم نمیکنم تمام ارز این کشور و تمام مالالتجاره کشور را اختصاص دادهاند به خودشان و آن هم در مرکز و تهران آقا سایر ولایات هم جزء ایران هستند (صحیح است) واقعاً دولت باید توجهی بکند به این موضوعات واقعاً یک توجهی بکند نسبت به مردم چرا بایستی این خاصه خرجی باشد؟ (صحیح است) پانزده نفر در این کشور استفاده بکنند و سایرین که چیز در دست ندارند حق حیات نداشته باشند (مهندس رضوی ـ باید خودشان حق خودشان را بگیرند) اینها بایستی همان طور که به فلان آقا داده میشود که بنده اسم نمیبرم، به اینها هم داده شود (صحیح است) اداره غله و نان آمده است از مردم تعهد گرفته است که فرض کنید آقای دکتر معظمی مثلاً ۲۰۰ تن بدهند هر چند آقای دکتر معظمی ملک ندارند مأمور سر سال آمده این تعهد را از مردم گرفته ولی حالا که آمده است و میخواهد این تعهد را بپردازد ملخ آمده آفت زده، بارندگی نشده، حاصل مردم از بین رفته، برای مردم مقدور نیست که این گندم را تحویل بدهند به اداره نان و غله، آن وقت میآیند مردم را میگیرند و اگر رعیت هم چهارمن غله دارد به عنوان مالک مال رعیت را هم میگیرند میبرند به انبار غله و نان و تنی ۲۳۰ تومان قیمت آن را برای مردم معین کرده است آقایان در سرحد بینالنهرین که سرحدات ما باز است و با هزار وسیله آنجا میشود قاچاق گندم برد از ایران و کمال رواج را هم دارد حتی آن پستهایی که پاسبان هستند و محافظ سرحد هستند آنها خودشان جزء قاچاقچیها هستند و شریک هستند و هر روز هم صادر میکنند، با تمام این تفصیل وقتی که کسی گندم را میبرد بینالنهرین تنی ۱۰۰۰ تومان میفروشد آن وقت شما ۲۳۰ تومان پول میدهید ما نمیدانیم از کجا شکایت کنیم ما نمیفهمیم از کدام طرف است که این ملت نمینالد؟ از هر کجا است میگذاریم و نگاه میکنیم این مردم مینالند زیرا دادرسی نیست و تمام اتکاء ملت ایران به مجلس شورای ملی است و متأسفانه اگر آقایان هم به این طریق رفتار بکنند بنده به صدای رسا عرض میکنم که مردم از این مجلس هم خیلی زود مأیوس خواهند شد و آن امیدهایی که داشتند به یأس و ناامیدی مبدل خواهد شد بیائید یک وضعی، یک کاری، یک وسیلهای برای این مردم و برای این کارها تهیه بفرمایید، همین کمیسیون کشاورزی را منعقد کنید، وزیر کشاورزی را بخواهید یک طرح قانونی درست کنید اگر دولت هم نمیکند خودمان این را درست کنیم و به تصویب برسانیم و نسبت به مردم اجرا بکنیم و این مردم را از یان بلاتکلیفی و بدبختی نجات بدهیم (دکتر مجتهدی ـ این کار دولت است آقا، ما نمیتواینم) ما بایستی دولت را مجبور بکنیم به این که این کار را بکند، مملکتی که دارای پارلمان باشد دولت هم هزار گرفتاری دارد متوجه این قضایا نیست ما باید او را متوجه بکنیم و مجبور بکنیم به این که این قسمتها را انجام بدهد ولی این شایسته نیست که به این طریق ما رفتار بکنیم با ملت ایران. یک مدارسی در قسمت کرمانشاه بود در شاهآباد یک مدرسه بسیار بزرگی آنجا درست کرده بودند یک مریضخانه بسیار آبرومندی درست کرده بودند قریب صد تختخواب آنجا داشت شما آقایان بروید آنجا ببینید چهار نفر شاگرد آنجا میبینید نه معلم هست، نه حقوق هست هیچ چیزی ندارند، فرض بفرمایید مالاریا خیز است صفحهه غرب، ما دوا میخواهیم، کی دوا میفرستد از وقتی که آقای دکتر اقبال آمد من از انصاف نمیگذرم ایشان یک دکترهای سیاری فرستادند (صحیح است) ولی این دکترهای سیاری که میآیند آنجا چهار روز میمانند و بعد میروند و چهار بسته دوای گنهگنه به مردم میدهند این کافی نیست مردم آنجا دچار بدبختی هستند یک وضعیات بسیار بد و بغرنجی دارند برای آسایش مردم برای این که وظیفه مسلم خودتان را نسبت به مردم انجام داده باشید بیایید یک کار حسابی برای مردم بکنید ما هم یک مسئولیتهایی داریم، باید این مسئولیتها را با نهایت صداقت انجام بدهیم، این انجام وظیفه است و اگر تصور بکنیم نسبت به موکلین خودمان خیانت کردهایم شماها که از شهرستانهای ایران آمدهاید همه جا مثل کرمانشاه است دولت را متوجه بکنید به این قضایا دست خودتان است دولت را مجبور بکنید یک اصلاحات اساسی در کشور شروع بکند و آنهایی که فعلاً ما به الاحتیاج مردم است اقلاً آن را جلو بیاندازد اقلاً آن قسمتهایی که لازم است آنها را اجرا بکند، بنده چون تمام آقایان را خسته کردهام بقیه مطالب خودم را میگذارم برای بعد.
جمعی از نمایندگان ـ خیر آقا بفرمایید، خسته نشدهایم.
رئیس ـ اهالی غرب هم اگر تقاضاهایی یا مطالبی دارند همان طور که آقای نماینده کرمانشاه بیان کردند مثل سایر اهالی کشور است (صحیح است) اگر شکایتی یا تظلمی دارند از راه مجلس تقدیم بکنند من هم از راه مجلس میفرستم برای دولت (مهندس رضوی ـ کی گوش میدهد؟) آقای کشاورز صدر فرمودند که منشیها اعمال نظر میکنند اولاً برای آنها هیچ فرقی نمیکند که یک نفر از نمایندگان مقدم یا مؤخر صحبت کند (مکی ـ منشیها همشهریگری را رعایت میکنند) حالا نوبت شما است، بفرمایید آقای کشاورز صدر.
کشاورز صدر ـ بنده خیلی متأسفم که آقایان خسته شدهاند (صحیح است) بنده هم البته خلاصه میکنم عرایضم را بنده اطلاع نداشتم که جناب آقای قبادیان میخواهند صحبت بکنند و راجع به این موضوعات است و در این ضمن هم هیچ عرضی نمیخواستم بکنم ولی یکی دو نکته را در نطق ایشان دیدم که لازم میدانم توضیح داده بشود و تذکر داده بشود یکی راجع به مظفر فیروز فرمودند که آقای مظفر فیروز آدم خائنی است در این قسمتها تردیدی نیست ولی یک نکتهای را فرمودند که بنده ناچارم اینجا توضیح بدهم فرمودند که آقای قوامالسلطنه مایل نیستند و نبودند که آقای مظفر فیروز در دولت ایشان وارد شود و او را خارجیها وارد کردند و مالک الرقاب هم شد بنده میخواهم عرض بکنم که مجلس ایران و ملت ایران اجازه نخواهد داد که هیچ خارجی دخالت بکند و یک کسی را تحمیل به دولت او بکند (احسنت،
صحیح است) یکی هم موضوع اتحادیه عشایر غرب بود که فرمودند، البته آقایان خودشان اظهار نظر میکنند که خدمت کردهاند در آن موقع ولی این نکته را نباید فراموش کرد که شمال و جنوب و شرق و غرب همه یکی هستند و هیچ اتحادیه شمال و غرب و جنوبی نیست همه را باید گفت اتحادیه ایران (قبادیان ـ ما هم برای ایران این کار را کردیم) بلی، باید گفت اتحادیه ایران، اما مطلبی که بنده خواستم به عرض آقایان برسانم موضوع جراید و روزنامهها بود که آقای دکتر اعتبار بطور سربسته و اختصار اشاره کردند (محمدعلی مسعودی ـ سربسته هم نبود) بنده خواستم به عرض آقایان برسانم که در چند جلسه چه در ضمن برنامه دولت و چه قبلاً مفصلاً راجع به آزادی مطبوعات مذاکره شد و در اینجا نکتهای هم که بعضیها ممکن است مخالف این نظر شده باشند و استدلال بکنند به این که خیر، جراید فحاشی میکنند این را هم ما توضیح دادیم و هم عقیدههای بنده توضیح دادند که نباید فحاشی کرد نباید توهین کرد (صحیح است) ولی اگر یک روزنامهای از حدود عفت قلم خارج شد این را نباید اصل قرار داد و دهن تمام جراید را بست و مطبوعات را که رکن چهارم مشروطیت است تعطیل کرد (صحیح است) بنده میبینم که روزنامههای مردم، نسیم صبا، شهباز، آتش، صدای وطن، مرد امروز، کیفر، تهران امروز، روستا و عده دیگر از جراید را توقیف کرده است حکومت نظامی. بنده خواستم عرض کنم که روزنامه مردم ارگان حزب توده است، بنده از کسانی نیستم که موافق و هم آواز حزب توده باشم و اگر یک حرفی بزنم به من بگویند که خیر، تو به نفع آنها این حرف را میزنی ولی ناچارم عرض کنم که آدم باید اصول و مبانی کار را همیشه حفظ بکند (صحیح است) چرا؟ وقتی که مجلس شورای ملی تشکیل شد یعنی حکومت مشروطه قائل شدند و ارکان حکومت مشروطه آمد، مجلس شورای ملی را به وجود آورد مقصود اساسی از حکومت مشروطه و دموکراسی این است که آزادی فکر و آزادی عقیده و آزادی عمل برای افراد و جمعیتهای یک مملکت موجود باشد، چطور یک روزی که مساعد و مناسب است که یک حزبی یا یک روزنامهای یا یک جمعیتی یا یک شخصی با یک دولتی موافقت بکند آن روز آزاد گذاشتن او برای هر گونه عمل خوب است ولی فردا اگر بخواهد اقدامی بکند یا در روزنامهاش چیزی بنویسد باید او را خفه کرد و روزنامه او را بست؟ این طور نیست، به عقیده بنده بایستی با حربهای که... این در دنیا معمول است که میگویند در یک جنگی که هست یا جنگ عمومی که هست قرارداد میکنند که آقا شما گاز خفه کننده استعمال میکنید یا نه؟ اگر استعمال میکنید ما هم استعمال میکنیم بنده عقیدهام این است که مبارزه مطبوعاتی هم باید همین طور باشد یک حزب با یک حزی دیگر، یک روزنامه با یک روزنامه دیگر، یک جبههای با جبهه دیگر از جراید به طور مساوات با هم مبارزه کنند یعنی مبارزه منطقی کنند نه این که ما اجازه بدهیم که روزنامههای ارگان دولت و روزنامههایی که طرفدار دولتاند هر چه دلشان میخواهد بگویند و روزنامههای مخالف دولت (البته بدیهی است که روزنامه مخالف حرف خوب که نمیزند حرف بد میزند) و روزنامههای مخالف تا آمدند حرفی بنویسند تا اظهاری کردند آنها را حکومت نظامی بیاید و توقیف بکند، این بد است زیرا این عکسالعمل میبخشد بنده قول میدهم به آقایان اگر باز به همین طریق حکومت نظامی را تقویت بکنید و دهن جراید را ببندید روز به روز بر تعداد مخالفین دولت در جراید افزوده میشود چرا؟ برای این که این تحریص میشود، تحریک میشود و بالاخره توی صد تا روزنامه ده تا روزنامه را قبول دارید که از روی بیغرضی چیز مینویسند آنها میگویند آقا حکومت آزادی که سرنیزه ندارد اگر مباحثه میکنید، استدلال میکنید، روزنامه است، قول مرا رد کنید مردم هم قضاوت کنند، حکومت کنند، وقتی که میمانند این روزنامههای طرفدار دولت و نمیتوانند جواب مردم را بدهند، جواب جراید را بدهند فوراً متوسل میشوند به حکومت نظامی و حکومت نظامی هم فوراً آن جراید را توقیف میکند، بنده میخواستم عرض کنم که یک تاکتیک صحیح و خوبی آقای فرامرزی در روزنامه کیهان دارند و خواستم از دولت تقاضا کنم که این روش روزنامه کیهان را تقلید بکند یعنی ببینند هر دستهای، هر جمعیتی که روی حق حرف میزنند روی اصول و قواعد میروند از آن حمایت کند و وقتی که منحرف از اصول و حقایق میشود جلویش را بگیرد، بعضیها ایراد میکنند به روزنامه کیهان که چرا روزنامه کیهان یک روز طرفداری دولت را میکند و یک روز مخالفت میکند اتفاقاً بنده هم معتقدم که بسیار خوب است زیرا باید افکار خوب دولت را تقویت کرد و افکار بد دولت را تنقید کرد، من خواستم از آقایان استدعا و از مقام ریاست تقاضا کنم که تذکر بدهند به آقای نخستوزیر که این حکومت نظامی، حالا هیچ بیمی نیست هیچ نگرانی نیست، این حکومت نظامی را برش دارید برود یا لااقل همان طور که آمدید آن مادهای که میگوید عبور و مرور در شب ممنوع است متروک کردید ماده ۸ را هم که راجع به جراید است متروک کنید. مدیر یک روزنامه آمد در آن جمعیتی که دعوت کرده بودند بنده را و گفت آقا آمدهاند روزنامه من را توقیف کردهاند و مدیر کیفر، سردبیر کیفر، آن آقای نجات بود، کی بود و من را بردند ۶ ساعت است توی شهربانی نگهداشتهاند و حالا هم احضار کردهاند توی حکومت نظامی و چون تو اعلام کردی که وکالت مطبوعات را میپذیری، بیا از من دفاع کن و بنده واقعاً اینجا عرض میکنم که مشکل است که بنده به مجلس برسم زیرا دو هزار نفر هستند که میخواهند بنده از آنها دفاع کنم و به من وکالت دادهاند که دفاع بکنم در محکمه (بعضی از نمایندگان ـ دو هزار نفر نیستند) خوب تمام آنهایی که در روزنامه چیز مینویسند بنده عرایض خودم را به این شعر ختم میکنم و واقعاً استدعا میکنم که آقایان توجه بکنند، تکیه به سرنیزه کردن عیب ندارد ولی بر سر سرنیزه نشستن ضرر دارد (خنده نمایندگان) التفات فرمودید؟ این یکی از حرفهایی است که ناپلئون میگوید و آقای ملکالشعراء هم فرموده بودند: تکیه به سرنیزه توان کرد لیک بر سر سرنیزه نباید نشست (خنده نمایندگان)
رئیس ـ آقای اردلان نوبت شما است ولی اجازه بفرمایید که آقای فرامرزی یک اخطار نظامنامهای دارند و مطابق ماده ۱۰۹ یک بیانی دارند اظهار بکنند، بفرمایید آقای فرامرزی.
فرامرزی ـ عرض کنم ایشان فرمودند که روزنامه کیهان، البته اگر اسم بنده را نبرده بودند من نمیگفتم فرمودند کیهان یک روز این طور است، یک روز آنطور است (کشاورز صدر ـ تعریف کردم) البته تشکر میکنم اگر روزنامه کیهان در یک دسته معینی بود حق با ایشان بود ولی یک آدم بیطرف مثل قاضی میماند (کشاورز صدر ـ صحیح است) وقتی که قاضی دید حسن خانه حسین را غصب کرده البته اینجا حق با حسین است و طرفداری از حسین میکند ولی اگر فردا پسر حسین زده سر پسر حسن را شکسته اینجا هم حق به حسین میدهد؟ این چیزهای مختلف و متنوع که در مملکت رخ میدهد یک روزنامه بیطرف یا یک مرد بیطرف از لحاظ همان قضیه وارد میشود مثلاً همین صحبتی که آقایان کردند راجع به دو مسئله است یکی به اصل انتخاب هیئت رئیسه بود که بنده مطابق اصولی که الان هم به آن معتقد هستم یک حربی که اکثریت دارد در پارلمان همه چیز را میبرد، ریاست مجلس را هم میبرد، ریاست دولت را هم میبرد برای این که رأی است، میشمارند، هر که زیادتر دارد حق با او است، مطابق قانون (نه مطابق حق، چون ممکن است حق یک وقت این طور نباشد) بنده این را گفتهام، حالا هم میگویم، عضو حزب دمکرات هم نیستم ولی در لندن هم که انگلیسی نیستم همین طور است در مصر هم که مصری نیستم همین طور است روز دیگر یک قضیه دیگری بود اینجا آقای امامی اهری حرف میزدند آقایان نگذاشتند حرف بزند، به نظر من این برخلاف اصل پارلمانی است یک وکیل باید حرف بزند. خواستند اقلیت را نگذارند حرف بزند هی میگفتند وارد دستور بشویم بنده اعتراض کردم گفتم بنده معتقدم که اقلیت باید حرف بزند روز بعد هم راجع به سیاست نوشتم که این سیاست را آقای قوامالسلطنه بهتر از کسان دیگر بازی کرده البته من چیزی که مینویسم دلائلی دارم و اطلاعاتی دارم که این جور است بنابراین وقتی راجع به قضیه سیاست من مینویسم آن وقت نمیتوانم بگویم که آقای سردار فاخر این کار را کرده که بنده دیروز برایش نوشتم آقای سردار فاخر رئیس مجلس خوبی است آقای قوامالسلطنه هم سیاست خارجی را خوب بازی کرده بنده نمیتوانم بگویم که همه را قوامالسلطنه کرده، این است که هر کس روزنامه کیهان را بخواند و دقت کرده باشد میداند که روزنامه کیهان طرفدار یک اصولی است و روی آن اصول جلو رفته است حالا اگر یک روزی آن شخص موافق بوده و یک روزی این شخص مخالف بوده کیهان نمیتواند برای خاطر اشخاص رویه خودش را تغییر بدهد کیهان آنچه به نظرش حق و عدالت است میگوید و مینویسد و هیچ کاری به اشخاص ندارد که این اشخاص کیها هستند، این روش کیهان است (صحیح است).
رئیس ـ آقای اردلان.
اردلان ـ بنده ترجیح میدادم که امروز
وارد دستور بشویم و یک کاری انجام بدهیم، این عقیده باطنی خودم بود ولی حالا که آقایان میفرمایند قرار است صحبت بشود من هم اجازه خواستم که چند کلمه عرض بکنم.
رئیس- آقای اردلان قدری تأمل بفرمایید عده کافی نیست. (بعد از چند لحظه عده کافی شد) بفرمایید.
اردلان- عرض کنم که دو نفر از نمایندگان محترم آقای دکتر اعتبار و آقای صدر کشاورز یک موضوع بسیار مهمی را امروز مذاکره فرمودند و آن موضوع جراید و مطبوعات است و من شخصاً معتقد هستم که این موضوع به قدری مهم است که ما باید یکی دو جلسه این موضوع را جزء دستور قرار بدهیم و صحبت بکنیم و بالاخره راه حل متناسبی که برای مملکت مفید باشد اتخاذ و اجرا بکنیم و هر روز نیاییم اینجا یا به دولت تاخت بکنیم یا اعتراض بکنیم. بنشینیم و این موضوع را حل بکنیم. (محمدعلی مسعودی: راه حلش ساده است، الغای حکومت نظامی و فرستادن به محاکم عدلیه) بنده این را واقعاً معتقد هستم و این موضوع را روی ایمان و عقیده میگویم که در یک مملکتی میتوان زندگی کرد که آزادی قلم، آزادی بیان، آزادی گفتار به نحو اتم و اکمل رعایت بشود این عقیده من است و در عین حال بسیار برای من ناگوار است که در یک مملکتی زندگی بکنم که حیثیت و شرافتم متصل در معرض خطر باشد در هر صورت اگر ما علاقه داریم که اینجا موضوع مطبوعات را به یک نحو خوبی دربیاوریم باید بیاییم اینجا بنشینیم صحبت بکنیم مجلس جای بحث است افکار و عقاید مختلف اظهار میشود و آنچه مورد علاقه است به صورت قانون درمیآید و اجرا میشود. حالا ببینیم نمیشود در مملکت یک طوری ترتیب داده شود که هم حیثیت اشخاص محفوظ بماند و هم روزنامهها بتوانند عقاید خودشان را آزادانه بگویند؟ به نظر بنده این موضوع آسان است و خیلی هم مشکل نیست. بنده یکی دو روز از وقت خودم را نظر به علاقهای که داشتم رفتم به اداره قوانین مجلس و نسبت به قانون مطبوعات آنچه که در ادوار گذشته مجلس شورای ملی قانون برایش وضع شده مطالعه کردم این مطالعات خودم را با آنچه که در روزنامهها راجع به له و علیه مطبوعات خواندهام حالا خلاصهاش را به عرض آقایان میرسانم و من گمان میکنم این راه حلی را که من پیشنهاد مینمایم اگر آقایان موافقت بفرمایند یک راه حلی مناسبی خواهد بود و این کار به یک نحو خوبی درست خواهد شد. سه نکته باید عرض کنم که در محرم ۱۳۲۶ قمری در دوره اول قانونگذاری مجلس شورای ملی یک قانونی به نام قانون مطبوعات به تصویب مجلس رسیده است که دارای ۵۲ ماده است البته این قانون از اول مشروطیت تا حالا آن طور که شایسته است اجرا نشده بسیاری از مطالب آن بلااجرا مانده است بعد در سیم دی ماه ۱۳۲۱ در دوره ۱۳ آمدند و آن قانون مطبوعات را که الان ما میبینیم از رویش عمل میشود همان قانونی است که در دوره ۱۳ به تصویب رسیده است بنده صد درصد با این قانونی که در دوره ۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است مخالف هستم و علت اصلی عیب مطبوعات را من در اینجا میدانم در اینجا این سه ماده است که یک مادهاش قابل اهمیت است بنده اگر اجازه بدهید برای این که به یک نتیجهای برسیم این ماده را میخوانم تا ببینیم که اشکال در چیست. ماده اول قانون مصوب سیم دی ماه ۱۳۲۱ از تاریخ تصویب این قانون کسانی میتوانند صاحب امتیاز یا مدیر یا سردبیر روزنامه یا مجله باشند که علاوه بر شرایط مقرره در قانون مطبوعات ششم محرم ۱۳۲۶ صلاحیت آنان را از لحاظ تمکن مالی و سرمایه علمی و اخلاقی شورای عالی فرهنگ با رعایت نوع روزنامه یا مجله که میخواهند منتشر کنند و سمتی که در آن خواهند داشت تصدیق نماید. این ماده قانون یک انحصاری به وجود آورده و محدودیتی قائل شده است در صورتی که در قانون اساسی ما این محدودیت به این نحوی که در قانون پیشبینی شده نیست. به موجب این قانون یک اشخاصی میآیند صاحب روزنامه میشوند با یک تشریفاتی آن وقت حق امتیاز روزنامهنگاری را برای خودشان نگاه میدارند و وقتی که این حق روزنامهنگاری را برای خودشان محفوظ داشتند شروع میکنند به دسیسه. بسیاری از روزنامهها هست که شایسته تقدیر است. روزنامه کیهان یکی از روزنامههایی است که آقای مدیرش امروز شرح دادند برای ما روشن است روزنامههای دیگری هم هست مثل اطلاعات خیلیها هستند بنده اسم نمیبرم ولی خیلی از روزنامهها هم هستند که از این مقام شامخ روزنامهنگاری از این وظیفه مقدس یک قدری منحرف میشوند. (صحیح است) میآیند و به آبروی مردم میتازند فحش میدهند ناسزا میگویند (مکی: غالباً حقایق را میگویند) وقتی که شما به آنها کاغذ مینویسید که آقا شما مطابق ماده ۱۰ قانون مطبوعات به حیثیت و آبروی من صدمه زدهاید به این دلیل، به این دلیل، به این دلیل این بیان شما درست نیست. اصلاً درج نمیکنند آقا آن وقت شما آمدید حق انحصار را به یک روزنامه دادید که آنچه خودش صلاح میداند مینویسد و به او آزادی دادهاید ولی از آن طرف شما از دیگران سلب آزادی کردید. به او قانون حق داده است که اعتراض خودش را بنویسد ولی آن روزنامه نمینویسد، درج نمیکند این است که بنده پیشنهاد میکنم مجلس شورای ملی موافقت نماید یک طرحی با اطلاع دولت تصویب بشود که اصلش این قانون مصوبه دی ماه ۱۳۲۱ را ما حذفش بکنیم یعنی من شخصاً معتقدم که هر کس در این مملکت بخواهد هر روزنامهای منتشر بکند هر کتابی بنویسد، هر گفتاری دارد آزادانه بگوید و بتواند انجام بدهد یعنی این عقیده شخصی من است این انحصار را از بین ببریم شرط اولش این است و بنده سه نظر دارم که در اصلاح قانون مطبوعات باید مراعات شود اولش آزادی مطلقی بدهیم که فقط و فقط به موجب قانونی که از مجلس شواری ملی گذشته که قانون ثبت علایم و آثار تجارتی است، یک قانونی هست که ثبت شرکتها اسمش هست این قانون البته به تصویب مجلس شورای ملی رسیده امروز اگر یک کسی میخواهد یک روزنامه دایر بکند مطابق آن قانون باید برود اسم خودش را در آنجا ثبت بکند یعنی اگر روزنامه اطلاعات چون اسمش مدتی است مال یک شخصی معینی است یکی دیگر نمیتواند این اسم را بگیرد این قانون به او اجازه نمیدهد بنابراین میرود آنجا میگوید مثلاً من میخواهم یک روزنامهای به اسم آزادگان درج کنم چنانچه الان من میخواهم بروم شرکت سهامی تجارتی خوزستان را فرضاً تأسیس کنم این بایستی اجازه داده شود این قانون از مجلس شورای ملی گذشته است مانعی ندارد که هر کس در این مملکت بخواهد یک شرکتی را تأسیس بکند به هر نحوی که صلاح میداند با سرمایه کم یا با سرمایه زیاد به وجود بیاورد میرود آنجا اسمش را ثبت میکند بنابراین این قانون سوم دی ماه مانع این کار است و اگر ما این را برداشتیم در درجه اول آزادی مطبوعات را در مملکت خودمان رعایت کردهایم آزادی که در قانون اساسی پیشبینی کرده است آزادی مطبوعات است و این قانون سیم دی ماه ۱۳۲۱ آن را محدود کرده است. این شرط اولی بود که بنده پیشنهاد میکنم آن وقت شرط دوم مطابق همان قانون ثبت علایم تجارتی که عرض کردم هر روزنامهای که بخواهد اسم خودش را به ثبت برساند مثل یک شرکت تجارتی سرمایهاش را معین بکند آن وقت وقتی که سرمایه را معین کرد لازمهاش این است که دفاتر تجارتی منظمی داشته باشد که عواید این روزنامه و هزینهاش کاملاً منظم در آن دفاتر نوشته میشود آن وقت این شخص اگر که روزنامهاش فروش نرفت و دفاترش نشان نداد و باز هم دیدیم دایر میشود میتواند دادستان بگوید که آقا بنده آمدهام بپرسم که این هزینه روزنامه شما از چه محلی تأمین میشود. (برزین: صحیح است) این قدم دومی است که لازمه این کار است پس اول لغو قانون سوم دی ماه ۱۳۲۱ دومش مطابق قانون ثبت علایم تجارتی برود آنجا شرکت خودش را به ثبت برساند و آن وقت در درجه سوم یک دادگاه مطبوعات ما باید به وجود بیاوریم بنده شخصاً مخالف این هستم که یک دادگاه اختصاصی در این مملکت داشته باشیم یا بایستی که یک دادگاه عمومی داشته باشیم که هر گرفتاری هر کسی داشته باشد بتواند آنجا رجوع بکند ولی نسبت به جراید برای این که دادگاههای ما هنوز مجهز نیست به علاوه وقت این کار را ممکن است نداشته باشند (برزین: قانون اساسی خودش میگوید) بسیار خوب مطابق قانون اساسی و هیئت منصفه یک دادگاه ویژه مطبوعاتی ما به وجود بیاوریم و آن وقت همان طوری که آزادی مطبوعات را از یک طرف تأمین کردیم آن وقت حفظ حیثیت و شرافت مردم را هم در آن محکمه تأمین میکنیم. (صحیح است) این را آزاد میگذاریم محکمه را هم آزاد میگذاریم اگر حرف حق نوشت هیچ کس نمیتواند شکایت بکند، هیچ قانون حکومت نظامی نمیتواند او را توقیف بکند. یا هیچ دولتی نمیتواند توقیف کند اگر هم به حیثیت و شرافت یک شخصی صدمه زد میتواند برود به آن محکمه تظلم بکند به این که این شخص بدون جهت به من توهین کرده است شما رسیدگی کنید دادستان بیاید حالا این طور نیست بنده آقایان به خاطر بیاورید آقای دکتر معظمی شاید یادشان باشد در دوره چهاردهم وقتی که کابینه آقای صدر معرفی شد من به عنوان مخالف در کابینه ایشان صحبت کردم و منظور من همین قانون مطبوعات بود آقای صدر آمدند اینجا و قول دادند که ما این کار را خواهیم کرد واین قول ایشان مخصوصاً در
صورت مجلس مخصوصش مندرج است که دادگاه ویژه مطبوعات را ایجاد خواهیم کرد. و قول هم دادند که بعد از این دیگر با تلفن و حکومت نظامی جراید را توقیف نکنند ولی بدبختانه من باید در اینجا اقرار بکنم که چیزی که مانع است از این که از اول مشروطیت تا حالا این موضوع مهم صورت وقوع پیدا نکرده دو چیز است یکی دولتها یکی هم خود روزنامهها هر دو مسبب هستند. من توضیح میدهم خیلی علاقه ندارد به این که این موضوع اصلاح شود خیلی واضح است اگر حالا رئیس دولت میل به این کار نداشته باشد آن دستگاههای فاسدی که کارهای زشت میکنند و مایل نیستند که کارهای زشت و بد آنها را روزنامهها افشا بکنند هیچ وقت نمیآیند یک لایحه صحیحی تهیه بکنند و به دولت بدهند که به مجلس بیاورد من نمیتوانم بگویم که آقای صدر این نیت را نداشت و شاید رفت و دستور هم داد ولی آن اشخاصی که در ادارات به طور جزء نشستهاند و کارهای خلافی میکنند و میخواهند که روزنامهها اسرار آنها را فاش نکنند همیشه آنها مانع هستند که یک دولتی یک لایحهای در این خصوص به مجلس بیاورد این نظریه مسلم است ولی در عین حال من باید بگویم یک دستگاه دیگری هم مانع شده است از اول مشروطیت تا حالا که چنین قانونی بیاید به مجلس که مردم و دولت و عامه از این قسمت راحت باشند خود روزنامهها هستند ملاحظه بفرمایید از اول مشروطیت تا حالا در تمام این جراید ما دیدهایم به اشخاص بد گفتهاند، فحش دادهاند، ناسزا گفتهاند، (برزین: غالباً به اشخاص بد بد گفتهاند) آقا این طور نفرمایید من در دوره گذشته به یک شخصی اظهار تمایل کردم و بعد رأی اعتماد به او دادم و در روزنامهها جسارت است نوشتند الاغ این مدیر روزنامه تا این ساعت در یک محکمه محاکمه نشده است؟ روزنامهاش توقیف نشده؟ ولی بعد از ده روز دو مرتبه همان روزنامه باز آزاد شد. آقا این طور نیست شما حقیقت را ببینید وقتی یک روزنامهای دید که آنچه دلش خواست بگوید و آنچه بد گفت... بنده فقط روزنامه بابا شمل را عرض میکنم روزی نوشته بود که آقای نخست وزیر چکار میتواند بکند روزنامه مرا توقیف میکند تمام روزنامهها هم عقیدهشان این است تنها جرم و مجازاتشان هم همان توقیف است در صورتی که این طور نیست چند روزی توقیف میکنند و بعد آزاد میکنند و این جریتر میشود سختتر حمله میکند و میدانند مجازاتی نیست و چون میدانند مجازاتی نیست و توقیف روزنامه ۱۰ روز ۱۵ روز هم چیزی نیست به این وضع راضی هستند بنابراین آنها هم باطناً میل ندارند که قانون مطبوعات اصلاح بشود و این قضیه هم کمک میکند با دولت که این اصلاح نشود والله این عین حقیقت است که عرض میکنم (صحیح است) اگر بخواهیم این کار اصلاح شود ما نبایستی نه به دولت نگاه بکنیم و نه به رونامهها نگاه بکنیم که چه میگویند، آنچه صلاح مملکت است باید انتخاب بکنیم بنده عرض میکنم باز هم تکرار میکنم مطالعه کردم، فکر کردم، زحمت کشیدم توجه بکنید ما باید یا به طور طرح یا به طور قانون این را بیاوریم در مجلس، اول آزادی مطلق بدهیم به مطبوعات که مطابق ثبت شرکتها بتوانند ثبت کنند دوم یک دادگاه ویژه این نظر مجلس است و انشاءالله آقایان هم کمک میکنند. (احسنت) (برزین: آقا طرح آن را تهیه بکنید) اگر آقایان کمک بکنند یک طرحی را تهیه میکنم و از آقای رئیس هم تقاضا میکنم جلسه را تعطیل نکنند بنشینیم یک ساعت کار بکنیم.
رئیس- پیشنهادی در ورود به دستور رسیده که قرائت میشود.
(پیشنهاد آقای رضوی به شرح زیر قرائت گردید)
بنده پیشنهاد میکنم مجلس وارد دستور بشود.
دهقان- بنده مخالفم.
رئیس- آقای رضوی توضیحی دارید بفرمایید.
رضوی- عرض کنم در بحث قبل از دستور استفادهای است که هر نمایندهای به عنوان عقیده نمایندگی خودش میتواند بکند و از این نظر هم قانون و نظامنامه هم راه داده است که قبل از دستور حرف بزنند ولی کار مجلس دستور است یعنی از آن ساعتی که اینجا میآییم و تا وقتی که میرویم حرفهایی که گفته میشود به عنوان قبل از دستور نظر فردی یک نفر نماینده است حق هم دارد هر چه بخواهد بگوید اما کاری که میکنیم که اگر بگویند چکار کردی جواب بدهیم آن کار دستور است اما اگر روزی بیاید که مقدمه جای ذیالمقدمه را بگیرد آن روز باید به مجلس اعتراض بکنیم از طرف دیگر هم یک ساعت، نیم ساعت آمدن و چهار کلمه حرف زدن این که کار نشد بنده معتقدم که جلسه بدون دستور که نمیشود بر حسب قانون هم امروز دستور مجلس انتصاب کمیسیونها باید باشد برای این که کمیسیونها باید مشغول کار بشوند. بنده چون حالا در این موضوع صحبت داشتم اگر مجلس موافقت کرد که دستور شروع بشود آن وقت جلسه دیگر انتخاب کمیسیونها است.
رئیس- آقای دهقان مخالفید؟ بفرمایید.
دهقان- بنده یادم میآید که خود آقای رضوی نماینده محترم در چند جلسه قبل تقاضا داشتند از مقام ریاست که در بعضی ایام هفته به نمایندگان اجازه داده شود فرصت داده شود که مطالب و شکایاتی که هست و از مردم میرسد قبل از دستور به عرض مجلس برسانند و قبل از دستور بیان بشود امروز هم یکی از آن روزها است که بعضی از نمایندگان بتوانند مسائل بسیار مهمی را که مردم به آن مبتلا هستند بیان بکنند و نظر نمایندگان را جلب بکنند و چند نفر از آقایان هم اجازه خواستهاند مطالبی دارند به عرض مجلس برسانند دستور هم انتخاب کمیسیونها بوده که هنوز گمان میکنم تکلیفش روشن نشده برای این که آن ترتیبی که در نظر گرفته شده عملی نیست و قرار شد که شعب نمایندگان خودشان را معین بکنند برای انتخاب کمیسیونها (محمدعلی مسعودی: دستوری است دیگر درست کردهاند) این است که بنده مخالفم با ورود دستور و خواستم تمنا کنم اجازه داده شود بقیه نمایندگان که اجازه خواستهاند صحبت بکنند.
بعضی از نمایندگان- اجازه بدهید صحبت بکنند.
۳ - موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه.
رئیس- بایستی رأی بگیریم عده برای رأی کافی نیست جلسه را ختم میکنیم. جلسه آینده روز پنجشنبه ساعت هشت و نیم صبح.
(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت