حافظ (غزلیات)/چندان که گفتم غم با طبیبان
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۳۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (چندان که گفتم غم با طبیبان) از حافظ |
' |
چندان که گفتم غم با طبیبان درمان نکردند مسکین غریبان آن گل که هر دم در دست بادیست گو شرم بادش از عندلیبان یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبان درج محبت بر مهر خود نیست یا رب مبادا کام رقیبان ای منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشیم از بی نصیبان حافظ نگشتی شیدای گیتی گر میشنیدی پند ادیبان