حافظ (غزلیات)/به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۰۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود)
از حافظ
'


به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی ز نامساعدی بختش اندکی گله بود قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست هزار ساحر چون سامریش در گله بود بگفتمش به لبم بوسه‌ای حوالت کن به خنده گفت کی ات با من این معامله بود ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش میان ماه و رخ یار من مقابله بود دهان یار که درمان درد حافظ داشت فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود