سخنان بهادری نماینده مجلس شورای ملی علیه اختیارات مصدق و اختناق در کشور ۱۲ بهمن ۱۳۳۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفدهم | روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ | مذاکرات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفدهم |
سخنان بهادری نماینده مجلس شورای ملی علیه اختیارات مصدق و اختناق در کشور ۱۲ بهمن ۱۳۳۱
بهادری - بنده قبل از شروع به عرایض خودم مطلبی را لازم است عرض کنم دیروز در جراید دیدم هیئتی که به آذربایجان رفته بود چند روز آنجا سورچرانی کردند و امروز با سلام و صلوات مراجعت فرمودند چون هنوز گزارشات هیئت را بنده ندیدهام انتظار دارم گزارش خودشان را بعرض دولت برسانند تا در این باب مطالبی که دارم بعرض برسانم گو اینکه قبل از رفتن به آذربایجان صحبت مشکلات آذربایجان و طریقه حل آن در نزد آقایان نمایندگان روشن بود ولی متاسفانه این هیئتی که به آذربایجان رفته با هیچیک از آقایان نمایندگان آذربایجان تماس نگرفتند و حتی در مجلس هم با هیچکس تماسی نداشتند گردش کردند و مراجعت فرمودند منتظریم گزارش خودشان را بدولت بدهند بعد از این که گزارش دادند بنده مطالب خودم را عرض خواهم کرد.
من مدتی بود که از پشت این تریبون مجلس صحبت نکرده بودم و همیشه سکوت اختیار کردهام علتش هم این بود که نمیخواستم وقت یکعده از همکاران محترم را بگیرم.
آقایان محترم هر دوره از مجلس مشخصات بخصوصی دارد که در آن دوره نقل مجلس میشود در این دوره نیز کلمه میهن پرستی و فداکاری در راه مصالح عالیه رسم شده و یکعده از همکاران گرامی کلمه مزبور را بخود انحصار داده و تصورمیکنند که هر کس برخلاف امیال آنها رفتار نماید یا هدفش با آنها یکی ولی راهش بغیر از آنهاباشد گناه کبیری کردهاست ولی میخواستم سوالی بکنم که بعقیده همکاران گرامی میهمن پرست اجتماع پرست هم هست یا آنکه یک مقدار آب و خاک را پرستش میکند.
ما که به مملکت خود علاقه مند هستیم بایستی به ملت و اجتماع خود علاقه داشته باشیم و در فکر بهبود اوضاع آنها برآئیم نه اینکه فقط بهمین کلمه قناعت کرده هر روز هزاران هزار بدبختی این ملت ستمدیده را مشاهده کنیم و اعتنایی به آن ننماییم و اگر کسی هم خواست یکی از این دردها و خواستههای ملت را بگوید بچوب تهمت ببندیم و نگذاریم صحبت نماید.
آقایان محترم در دنیایی که در آن زندگی میکنیم بخاطر آزادی خونهای زیادی ریخته شده و زنجیرها و شکنجههای بی شماری سد راه آزادی شده ولی نیروی ملت ما فوق تمام نیروها بوده توانسته محکم ترین زنجیرها را از هم بگسلد و خود را از قید عبودیت آزاد سازد البته احتیاج به بحث مفصل در این موضوع نیست که حکومتهای دنیا اول بصورت حکم مطلق العنان و تام الاختیار بوده که بعدا در نتیجه تکامل و تغییر شکل داده بصورت فئودال و سرمایه دار و دموکراسی درآمده ولی چه فداکاریها و از جان گذشتگیهایی که بخاطر همین حکومت دموکراسی بوقوع پیوسته بالاخره مردم توانستند حاکم بر امور خود شوند دست یکعده نفع پرست که همیشه فکر استثمار آنها را داشته از امور کوتاه کنند تا حکومت دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم را در مملکت و اجتماع خود برقرار نمایند البته حق هم داشتند که برای بدست آوردن این آزادی از همه چیز خود بگذرند و برای نزدیک شدن بهدف مقدسشان جان خود و جوانانشان را فدا نمایند با خون آنها و خاک میهن آب و گلی تشکیل دهند که همیشه کلمه مقدس آزادی برآن نقش ببندد.
البته جنایاتی که باسم حکومت انفرادی بوقوع پیوسته و خونهای بی رحمانهای که بوسیله همین دستگاه ریخته شده و طوقهای بردگی که برگردن آزادیخواهان زده شده بر هیچکس پوشیده نیست و تصورنمیکنم که کسی بتواند منکر این شکنجهها شود و در مقام دفاع از حکومت انفرادی برآید.
البته همکاران محترم تصدیق میفرمایند که دیگر دنیا امروز اجازه نمیدهد که ملت تمام اختیارات خود را بیک فرد واگذار نماید مردم امروز میخواهند که خود حاکم بر امور خود شوند نه اینکه یکنفر را ولوهر قدرهم برازنده باشد بر سر حکومت بگمارند خود از تمام امور بی خبر باشند
البته مضرات حکومت انفرادی نمیخواهم در اینجا بحث نموده وقت همکاران محترم را بیشتربگیرم زیرا دیگر احتیاج به بحث نیست که همیشه فکر تنها بیشتر از افکار چند نفر راه خطا میپیماید و مورد فریب و انحراف واقع میشود یک ملتی را نمیشود به آن آسانی منحرف ساخت تاریخ بهترین شاهد گفتار من است که یک عده چاپلوس و تملق گو در هر زمان مخصوصا در چنین حکومت انفرادی پیدا میشود و برای حفظ منافع خود منافع اجتماع را زیر پا میگذارد و ملت را بدیده تحقیر مینگرد ولی وای برآن روز که ملت به تنگ آید و بخواهد انتقام خود را بگیرد که آن روز مقدس ترین روزها است که با هیچ نیرویی نمیشود جلوی انقلاب ملت را گرفت چنانچه مخالفین انقلاب کبیر فرانسه با تمام قوا و پشتیبانی دول دیگر نتوانستند این آتش آزادی را خاموش سازند و مانع نورافشانی آن گردند.
ملت ایران نیز برای گرفتن آزادی خود قیام کرد و جوانان خود را فدای این هدف مقدس نمود تا اینکه توانست حاکم بر امور خود شود ولی متاسفانه هر روز که بر عمراین ملت گذشت سوء استفادههایی بنام آزادی بعمل آمد و تحدیداتی براین آزادی قائل شدند و با حفظ ظاهر طوق بندگی برگردن ملت نهادند ولی زمان نمیتوانست ثابت بماند برگذر خود ادامه داد تا حکومت بدست یکی از فرزندان ایران که همیشه خود را مشعلدار آزادی میدانست افتاده و ملت ایران و مجلس شورای ملی برای پشتیبانی از این فرزند میهن بهم پیوستند و رای اعتماد باین دولت دادند ولی چه اندازه جای تاثر و تاسف است که رئیس دولتی که همیشه خود لیدر اقلیتهای مجلس بوده و همیشه از آزادی سخن میگفته خود را حافظ قانون اساسی که با خون جوانان این ملت نوشته شده میدانسته امروز خود برای از بین بردن این آزادی قیام نماید و بخواهد بهر وسیله که در دست دارد حقگویان مجلس را منکوب سازد و از پشت فرستنده دولتی اقلیت مجلس شورای ملی را خائن و آلت دست اجانب بداند.
جناب آقای دکتر مصدق که خود پرچمدارآزادی بوده جای بسی تاسف است که امروز بانی حکومت انفرادی شده با سیاست استتار خود ملت را بطرف پرتگاه بدبختی و فنا بکشاند.
بنده نمیدانم حکومت دموکراسی ما امروز چه شکلی بخود گرفته و چگونه میتوانیم این حکومت را تفسیرنماییم و حکومتی که برای گرفتن اختیارات تام از مجلس شورای ملی بر مجلس فشارمی آورد حکومتی که بوسیله یکعده چاقوکش مخالفین خود را منکوب سازد حکومتی که برای اقلیت آزادی بیان قائل نباشد آیا میشود بغیر از حکومت انفرادی به حکومت دیگر تعبیرنمود اگر حکومتهای دیگر بچنین عملی مرتکب میشدند جای چنین تاسفی نبود زیرا رئیس دولت آنها هیچوقت سنگ آزادیخواهی بر سینه نمیزد و در ادوارمختلفه مجلس شورای ملی پرچمدار اقلیت و مخالف اختیارات نبود در صورتیکه جناب آقای دکتر مصدق در تمام ادوار مجلس هم هر حکومتی که اختیار میخواست مخالف بودند و حق هم داشتند زیرا این اختیارات خلاف سنن مجلس و برخلاف قانون اساسی است. مگر خود آقای دکتر مصدق نبودند که درجلسه ۵۲ دوره شانزدهم درباره لایحه تعرفه گمرکی که آقای دکتر نصرتقدیم داشته بودند و تقاضای اختیارمیکردند مخالفت نمودند و فرمودند هر کس موافق این اختیارات باشد به قانون اساسی و ملت ایران خیانت کرده پس چطور امروز ایشان خود از مجلس اختیارات گرفتند و نگفتند خلاف قانون اساسی و رویه مجلس شورای ملی است و اگر هم یکی از وکلا برحسب وظیفه نمایندگی بخواهد سخن بگوید به چوب تهمت میبندند با وسائل مختلفه میخواهند خفه اش نمایند ولی بایستی بی پروا عرض کنم ممکن است وکیلی را خفه کرد ولی نمیشود جلو افکار ملتی را گرفت و ملت را بحال خفقان انداخت اگر ما مخالف اختیارات دولت بودیم دلیل نمیشد که مخالفت خود دولت هم باشیم ما وظیفه داشتیم سوگندی یاد کردهایم که بایستی نسبت به آن وفادار بوده حافظ مشروطیت و قانون اساسی باشیم نه اینکه بخاطر منافع شخصی بادمجان دور قاب چین دولت شویم خود را عبد و عبید دولت بدانیم. آقایان مجلس دولت را بوجود میآورد نه اینکه دولت مجلس را مجلس و نمایندگان بایستی شخصیت خود را در مقابل دولت حفظ نمایند و هرگاه دولت راه خطایی پیمود گوشزد کنند نه اینکه برخلاف تفکیک قوای سه گانه و برخلاف تمام اصول دموکراسی و آزادی اختیار قانون گذاری خود را بدست دولت یعنی همان مجریان قانون بدهند و برای خود وکیل تام الاختیار معین نمایند.
دیگر بنده قضاوت در امور فوق را بعهده ملت ایران میگذارم صفحات تاریخ و آیندگان خود قضاوت خواهند کرد ما که مخالف اختیارات بودیم به ملت و مملکت خدمت کردیم یا نه؟ ما حفظ قانون اساسی بودیم که زیر بار تهدید و تطمیع و تحمیل نرفتیم با پیشانی باز عقاید خود را به ملت ایران عرضه داشتیم با هر بادی به لرزه درنیامدیم بوظیفه نمایندگی خودعمل کردیم.