هاتف اصفهانی (غزلیات)/شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید
نسخهٔ تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۲ توسط Pedram.salehpoor (گفتگو | مشارکتها)
' | هاتف اصفهانی (غزلیات) (شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید) از هاتف اصفهانی |
' |
شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید تو ای سرو روان تا از کنارم بیسبب رفتی شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید شدم دور از دیار یار و شد عمری که سوی من نه مکتوبی ز یار آید نه پیکی زان دیار آید ازو هاتف به این امید دل خوش کردم و مردم که شاید گاهگاهی بعد مرگم بر مزار آید