مثنوی معنوی/حکایت آن مطرب کی در بزم امیر ترک این غزل آغاز کرد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر ششم مثنوی (حکایت آن مطرب کی در بزم امیر ترک این غزل آغاز کرد گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمیدانم ازین آشفتهی بیدل چه میخواهی نمیدانم و بانگ بر زدن ترک کی آن بگو کی میدانی و جواب مطرب امیر را) از مولوی |
' |
مطرب آغازید پیش ترک مست | در حجاب نغمه اسرار الست | |
من ندانم که تو ماهی یا وثن | من ندانم تا چه میخواهی ز من | |
میندانم که چه خدمت آرمت | تن زنم یا در عبارت آرمت | |
این عجب که نیستی از من جدا | میندانم من کجاام تو کجا | |
میندانم که مرا چون میکشی | گاه در بر گاه در خون میکشی | |
همچنین لب در ندانم باز کرد | میندانم میندانم ساز کرد | |
چون ز حد شد میندانم از شگفت | ترک ما را زین حراره دل گرفت | |
برجهید آن ترک و دبوسی کشید | تا علیها بر سر مطرب رسید | |
گرز را بگرفت سرهنگی بدست | گفت نه مطرب کشی این دم بدست | |
گفت این تکرار بی حد و مرش | کوفت طبعم را بکوبم من سرش | |
قلتبانا میندانی گه مخور | ور همیدانی بزن مقصود بر | |
آن بگو ای گیج که میدانیش | میندانم میندانم در مکش | |
من بپرسم کز کجایی هی مری | تو بگویی نه ز بلخ و نه از هری | |
نه ز بغداد و نه موصل نه طراز | در کشی در نی و نی راه دراز | |
خود بگو من از کجاام باز ره | هست تنقیح مناط اینجا بله | |
یا بپرسیدم چه خوردی ناشتاب | تو بگویی نه شراب و نه کباب | |
نه قدید و نه ثرید و نه عدس | آنچ خوردی آن بگو تنها و بس | |
این سخنخایی دراز از بهر چیست | گفت مطرب زانک مقصودم خفیست | |
میرمد اثبات پیش از نفی تو | نفی کردم تا بری ز اثبات بو | |
در نوا آرم بنفی این ساز را | چون بمیری مرگ گوید راز را |