دیوان شمس/امروز بت خندان میبخش کند خنده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (امروز بت خندان میبخش کند خنده) از مولوی |
' |
امروز بت خندان میبخش کند خنده | عالم همه خندان شد بگذشت ز حد خنده | |
پیوسته حسد بودی پرغصه ولیک این دم | میجوشد و میروید از عین حسد خنده | |
در من بنگر ای جان تا هر دو سلف خندیم | کان خنده بیپایان آورد مدد خنده | |
بربسته و بررسته غرقند در این رسته | تا با همگان باشد از عین ابد خنده | |
تا چند نهان خندم پنهان نکنم زین پس | هر چند نهان دارم از من بجهد خنده | |
ور تو پنهان داری ناموس تو من دانم | کاندر سر هر مویت درجست دو صد خنده | |
هر ذره که میپوید بیخنده نمیروید | از نیست سوی هستی ما را کی کشد خنده | |
خنده پدر و مادر در چرخ درآوردت | بنمود به هر طورت الطاف احد خنده | |
آن دم که دهان خندد در خنده جان بنگر | کان خنده بیدندان در لب بنهد خنده |