دیوان شمس/خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۱ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم)
از مولوی
'


خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم گفتار دو جهان را از یک دهان برآرم
از خود برآمدم من در عشق عزم کردم تا همچو خود جهان را من از جهان برآرم
زنار نفس بد را من چون گلوش بستم از گفت وارهم من چون یک فغان برآرم
والله کشانم او را چندان به گرد گردون کز جان دودرنگش آتش عیان برآرم
ای بس عروس جان را روبند تن ربایم وز عشق سرکشان را از خان و مان برآرم
این جمله جان‌ها را در عشق چنگ سازم وز چنگ بی‌زبان من سیصد زبان برآرم
پر کرد شمس تبریز در عشق یک کمانی کز عشق زه برآید چون آن کمان برآرم