خاقانی (غزلیات)/خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۰ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت)
از خاقانی
'


خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت باز به پیرانه سر، عشق تو از سر گرفت
یار درآمد به کوی، شور برآمد ز شهر عشق در آمد ز بام، عقل ره درگرفت
لعل تو یک خنده زد، مرده دلی زنده کرد حسن تو یک شعله زد، سوخته‌ای درگرفت
تاختن آورد هجر، تیغ بلا آخته زحمت هستی ما، از ره ما برگرفت
شیر به چنگال عنف، گردن آهو شکست باز به منقار قهر، بال کبوتر گرفت
صبر و دل و دین ما جمله ز ما بستند روح مجرد بماند دامن دل برگرفت