اوحدی مراغهای (غزلیات)/دل به تو دادیم و شکستی، برو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (دل به تو دادیم و شکستی، برو) از اوحدی مراغهای |
' |
دل به تو دادیم و شکستی، برو | سینهی ما را چو بخستی ، برو | |
داد دل از پیش تو میخواستم | چون بت بیداد پرستی، برو | |
باز ز سر عربده داری و جنگ | هیچ نگویم که: تو مستی، برو | |
نیستی از همچو منی در جهان | سهل بود، چون که تو هستی، برو | |
آمده بودم که نشینی دمی | چون ز تکبر ننشستی، برو | |
گم شده بودم که: بجویی مرا | چونکه نجستی و بخستی، برو | |
اوحدی شیفته در دام تست | گر تو ازین دام بجستی، برو |