اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/نیست عیب ار دوست می‌دارم منش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۳۹ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (نیست عیب ار دوست می‌دارم منش)
از اوحدی مراغه‌ای
'


نیست عیب ار دوست می‌دارم منش با چنان رویی که دارد دشمنش؟
دشمن از دستم گریبان گو: بدر من نخواهم داشت دست از دامنش
از دری کندر شود ماهی چنین مهر گو: هرگز متاب از روزنش
کس نمیخواهم که گردد گرد او تا گذار باد بر پیراهنش
آه من گر خود بسوزد سنگ را باد باشد با دل چون آهنش
عشق را با عقل اگر جمع آورند سالها با هم نکوبد هاونش
آنکه جز گردنکشی با من نکرد گر بمیرم خون من در گردنش
گر نسوزد بر منش دل عیب نیست مرده‌ی ما خود نیرزد شیونش
اوحدی، با یار گندم گون اگر میل داری، خوشه چین از خرمنش