دیوان شمس/دیر آمدهای مرو شتابان
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۴۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (دیر آمدهای مرو شتابان) از مولوی |
' |
دیر آمدهای مرو شتابان ای رفتن تو چو رفتن جان دیر آمدن و شتاب رفتن آیین گل است در گلستان گفتی چونی چنانک ماهی افتاده میان ریگ سوزان چون باشد شهر شهریارا بی دولت داد و عدل سلطان من بیتو نیم ولیک خواهم آن باتویی که هست پنهان شب پرتو آفتاب هم هست خاصه به تموز گرم و تفسان قانع نشود به گرمی او جز خفاشی ز بیم مرغان گرمی خواهند و روشنی هم مرغان که معودند با آن ما وصف دو جنس مرغ گفتیم بنگر ز کدامی ای غزل خوان