دیوان شمس/ای عشق که جمله از تو شادند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای عشق که جمله از تو شادند) از مولوی |
' |
ای عشق که جمله از تو شادند | وز نور تو عاشقان بزادند | |
تو پادشهی و جمله عشاق | همرنگ تو پادشه نژادند | |
هر کس که سری و دیدهای داشت | دیدند تو را سری نهادند | |
خورشید تویی و ذره از توست | وان نور به نور بازدادند | |
چون بوی عنایت تو باشد | زالان همه رستم جهادند | |
چون از بر تو مدد نباشد | گر حمزه و رستمند بادند | |
ای دل برجه که ماه رویان | از پرده غیب رو گشادند | |
مستند و طریق خانه دانند | زیرا که نه مست از فسادند | |
تا عشق زید زیند ایشان | تا یاد بود همه به یادند |