خاقانی (غزلیات)/وصل تو به وهم در نمی‌آید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۰ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (وصل تو به وهم در نمی‌آید)
از خاقانی
'


وصل تو به وهم در نمی‌آید وصف تو به گفت برنمی‌آید
شد عمر و عماری وصال تو از کوی امید در نمی‌آید
وصل تو به وعده گفت می‌آیم آمد اجل، او مگر نمی‌آید
زان می که تو را نصیب خصمان است یک جرعه مرا به سر نمی‌آید
افسون مسیح بر تو می‌خوانم افسوس که کارگر نمی‌آید
خاقانی کی رسد به گرد تو چون دولت راهبر نمی‌آید