خاقانی (غزلیات)/لعلت اندر سخن شکر خاید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۰ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (لعلت اندر سخن شکر خاید)
از خاقانی
'


لعلت اندر سخن شکر خاید رویت انگشت بر قمر خاید
هر که با یاد تو شرنگ خورد هم‌چنان دان که نیشکر خاید
هر که او پای بست روی تو شد پشت دست از نهیب سرخاید
مرکب جان به مرغزار غمت بدل سبزه عود تر خاید
بنده تا دید سیم دندانت لب همه ز آرزوی زر خاید
عشقت آن اژدهاست در تن من که دلم درد و جگر خاید
گوش کن حسب حال خاقانی گرچه او ژاژ بیشتر خاید