خاقانی (غزلیات)/چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد
نسخهٔ تاریخ ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۷ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | خاقانی (غزلیات) (چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد) از خاقانی |
' |
چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد | وز می وصل تو لبم بر لب جامی برسد | |
پخته و صاف اگر می نرسد از تو مرا | گهگه از عشق توام دردی جامی برسد | |
گر رسولان وفا نامه نیارند ز تو | هم به زنهار جفا از تو پیامی برسد | |
گر نهای در بر من رغم ملامت گر من | هم به سلامت بر من از تو سلامی برسد | |
برگذر هست مرا ساخته صد دام حیل | ترسم ای دوست تو را پای به دامی برسد | |
عقلم آواره صفت میبدود در پی تو | گر به کویت نرسد هم به مقامی برسد | |
در طلب وصل لبت گام زند همت من | تا دل خاقانی از او بو که به کامی برسد |