خاقانی (غزلیات)/آوازه‌ی جمالت اندر جهان فتاد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۲ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (آوازه‌ی جمالت اندر جهان فتاد)
از خاقانی
'


آوازه‌ی جمالت اندر جهان فتاد شوری ز کبریای تو در آسمان فتاد
دل در سرای وصل تو یک گام درنهاد برداشت گام دیگر و بر آستان فتاد
بر شاه‌راه سینه‌ی من سوز عشق تو دزد دلاوری است که بر کاروان فتاد
بازارگانی از دل زارتر که دید کز عشق سود جست به جان در زیان فتاد
کشتی صبر من سوی ساحل کجا رسد با صد هزار رخنه که در بادبان فتاد
قفلی که از وفای تو بر سینه داشتم اکنون ز بیم خصم توام بر دهان فتاد
خاقانی از تو دور نه بر اختیار ماند دانی که در بلا به ضرورت توان فتاد