خاقانی (غزلیات)/از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۰۳ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای)
از خاقانی
'


از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای بر هر دلی هزار گره برنهاده‌ای
در روی من ز غمزه کمان‌ها کشیده‌ای بر جان من ز طره کمین‌ها گشاده‌ای
بر هرچه در زمانه سواری به نیکوئی الا بر وفا و مهر کز این دو پیاده‌ای
گفتی جفا نه کار من است ای سلیم دل تو خود ز مادر از پی این کار زاده‌ای
دیدی که دل چگونه ز من در ربوده‌ای پنداشتی که بر سر گنج اوفتاده‌ای
گفتی که روز سختی فریاد تو رسم سخت است کار بهر چه روز ایستاده‌ای
خاقانی از جهان به پناه تو درگریخت او را به دست خصم چرا باز داده‌ای