عطار (غزلیات)/چون زلف تاب دهد آن ترک لشکریم
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (چون زلف تاب دهد آن ترک لشکریم) از عطار |
' |
چون زلف تاب دهد آن ترک لشکریم | هندوی خویش کند هر دم به دلبریم | |
چون زلف کافر او آهنگ دین کندم | در حال بند کند در دام کافریم | |
مویی اگر همه خلق در من نگه نکنند | مویی تمام بود زان زلف عنبریم | |
ای ساقی از می عشق دلقم بشو و بیا | چون دلق زرق من است چند از سیه گریم | |
تا کی ز رد و قبول دردی بیار که من | مست ملامتیم رند قلندریم | |
تا کی ز روی و ریا بت ساختن ز هوا | زین پس به بتکدهها مرد مقامریم | |
گر دی به صومعه در، مرد خلیل بدم | امروز پیش مغان چون گبر آزریم | |
گرچه به صورت تن، از ممنان رهم | لیکن ز روی یقین گبرم چو بنگریم | |
عطار تا که نهاد در راه فقر قدم | کرد آن حقیقت فقر از جان و دل بریم |