عطار (غزلیات)/از عشق در اندرون جانم
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۳۳ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (از عشق در اندرون جانم) از عطار |
' |
از عشق در اندرون جانم | دردی است که مرهمی ندانم | |
بی روی کسی که کس ندید است | خونابه گرفت دیدگانم | |
از بس که نشان از بجستم | نه نام بماند و نه نشانم | |
گویند که صبر کن ولیکن | چون صبر نماند چون توانم | |
جانا چو تو از جهان برونی | جان گیر و برون بر از جهانم | |
زین مظلم جای خانهی دیو | برسان به بقای جاودانم | |
بی تو نفسی به هر دو عالم | زنده بنمانم ار بمانم | |
تا عشق تو در نوشت لوحم | مانند قلم به سر دوانم | |
عطار به صبر تن فرو ده | تا علم یقین شود عیانم |