عطار (غزلیات)/عشقت ایمان و جان به ما بخشد
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۲ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (عشقت ایمان و جان به ما بخشد) از عطار |
' |
عشقت ایمان و جان به ما بخشد | لیک بیعلتی عطا بخشد | |
نیست علت که ملک صد سلطان | در زمانی به یک گدا بخشد | |
گر همه طاعتی به جای آری | هر یکی را صدت جزا بخشد | |
لیک گنجی که قسم عشاق است | عشق بی چون و بی چرا بخشد | |
نیست کس را خبر که پرتو عشق | به کجا آید و کجا بخشد | |
ذرهای گر ز پرده در تابد | شرق تا غرب کیمیا بخشد | |
گر بقا بیندت فنا کندت | ور فنا بایدت بقا بخشد | |
هر نفس صد هزار خاک شوند | تا چنین دولتی کرا بخشد | |
چون ببازی تو جمله تو بر تو | گر تو بی تو شوی تو را بخشد | |
گر تو را چشم راه بین است بران | راه چشم تو را ضیا بخشد | |
وگرت چشم تیرگی دارد | راهت از گرد توتیا بخشد | |
همچو نی شو تهی ز دعوی و لاف | تا دمت روح را صفا بخشد | |
گر بسوزی ز شعله نور دهد | ور بسازی بسی نوا بخشد | |
گر درین ره فرید کشته شود | اولین گام خونبها بخشد |