عطار (غزلیات)/درد من از عشق تو درمان نبرد
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (درد من از عشق تو درمان نبرد) از عطار |
' |
درد من از عشق تو درمان نبرد | زانکه دلم خون شد و فرمان نبرد | |
دل که به جان آمدهی درد توست | درد بسی برد که درمان نبرد | |
جان نبرم از تو من خستهدل | کانکه به تو داد دل او جان نبرد | |
هر که پریشان نشد از زلف تو | بویی از آن زلف پریشان نبرد | |
تا به ابد گمره جاوید ماند | هر که به تو راه ز پیشان نبرد | |
پاکبری تا دو جهان در نباخت | آنچه که میجست ز تو آن نبرد | |
پاک توان باخت درین ره که کس | دست درین راه به دستان نبرد | |
گرچه به سر گشت فلک قرنها | یک نفس این راه به پایان نبرد | |
چرخ چو از خویش نیامد به سر | واقعهی عشق تو پی زان نبرد | |
کی ببرم وصل تو دست تهی | هیچ ملخ ملک سلیمان نبرد | |
آه که اندر ظلمات جهان | مردهدلی چشمهی حیوان نبرد | |
تا که نشد مات فرید از دو کون | نرد غم عشق تو آسان نبرد |