عطار (غزلیات)/اگر تو عاشقی معشوق دور است
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (اگر تو عاشقی معشوق دور است) از عطار |
' |
اگر تو عاشقی معشوق دور است | وگر تو زاهدی مطلوب حور است | |
ره عاشق خراب اندر خراب است | ره زاهد غرور اندر غرور است | |
دل زاهد همیشه در خیال است | دل عاشق همیشه در حضور است | |
نصیب زاهدان اظهار راه است | نصیب عاشقان دایم حضور است | |
جهانی کان جهان عاشقان است | جهانی ماورای نار و نور است | |
درون عاشقان صحرای عشق است | که آن صحرا نه نزدیک و نه دور است | |
در آن صحرا نهاده تخت معشوق | به گرد تخت دایم جشن و سور است | |
همه دلها چو گلهای شکفته است | همه جانها چو صفهای طیور است | |
سراینده همه مرغان به صد لحن | که در هر لحن صد سور و سرور است | |
ازان کم میرسد هرجان بدین جشن | که ره بس دور و جانان بس غیور است | |
طریق تو اگر این جشن خواهی | ز جشن عقل و جان و دل عبور است | |
اگر آنجا رسی بینی وگرنه | دلت دایم ازین پاسخ نفور است | |
خردمندا مکن عطار را عیب | اگر زین شوق جانش ناصبور است |