منوچهری (قصاید و قطعات)/ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' منوچهری (قصاید و قطعات) (ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما)
از منوچهری
'


ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟
نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما
جستی و یافتی دگری بر مراد دل رستی ز خوی ناخوش و از گفتگوی ما
اکنون به جوی اوست روان آب عاشقی آن روز شد که آب گذشتی به جوی ما
گویند سردتر بود آب از سبوی نو گر مست آب ما که کهن شد سبوی ما
اکنون یکی به کام دل خویش یافتی چندین به خیر خیر چه گردی به کوی ما؟