دیوان شمس/بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (بگو به گوش کسانی که نور چشم منند) از مولوی |
' |
بگو به گوش کسانی که نور چشم منند که باز نوبت آن شد که توبهها شکنند هزار توبه و سوگند بشکنند آن دم که غمزههای دلارام طبل حسن زنند چو یار مست خرابست و روز روز طرب به غیر شنگی و مستی بیا بگو چه کنند به گوش هوش بگفتم به آب روی برو که این دم ار که قافی هم از بنت بکنند ز بس که خرقه گرو برد پیر باده فروش کنون به کوی خرابات جمله بوالحسن اند بگیر مطرب جانی قنینه کانی نواز تنتن تنتن که جمله بیتو تنند مقیم همچو نگین شو به حلقه عشاق که غیر حلقه عشاق جمله ممتحنند به جان جمله مردان که هر که عاشق نیست همه زنند به معنی ببین زنان چه زنند به جان جمله جانها که هر کش آن جان نیست همه تنند نگه کن فروتنان چه تنند خموش باش که گفتی از این سپیدتر چیست خسان سیاه گلیمند اگر چه یاسمنند