دیوان شمس/تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۲ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید)
از مولوی
'


تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید درده شراب و واخرام از بیم و از امید پیش آر جام آتش اندیشه سوز را کاندیشه‌هاست در سرم از بیم و از امید کشتی نوح را که ز طوفان امان ماست بنما که زیر لنگرم از بیم و از امید آن زر سرخ و نقد طرب را بده که من رخسارزرد چون زرم از بیم و از امید در حلقه ز آنچ دادی در حلق من بریز کخر چو حلقه بر درم از بیم و از امید بار دگر به آب ده این رنگ و بوی را کاین دم به رنگ دیگرم از بیم و از امید ز آبی که آب کوثر اندر هوای اوست کاندر هوای کوثرم از بیم و از امید در عین آتشم چو خلیلم فرست آب کزر مثال بتگرم از بیم و از امید کوری چشم بد تو ز چشمم نهان مشو کز چشم‌ها نهانترم از بیم و از امید در آفتاب روی خودم دار زانک من مانند این غزل ترم از بیم و از امید